این مدت هر کدام از دوستان میرسن به ما همش بحث مدیریت جنگ و فرهنگ جنگ و الگو های آن هست ....


چه کنیم نظر چی هست ...


تا چند شب پیش جلسه ای بود برای سفر مناطق جنوبی و یکی از مباحث دوستان این بود که چطور روحیه ایثار رو بالا ببریم  هر کس یه نظری داد از غذا کم دادن تا...

و من یادم  به این خاطر از شهید باکری افتاد


 دست برد یک قاچ خربزه بردارد، اما دستش را کشید؛ انگار یاد چیزی افتاده بود. گفتم « واسه ی شما قاچ کردم بفرمایید. ! » نخورد. هرچه اصرار کردم، نخورد. قَسمش دادم که این ها را با پول خودم خریدم و الان فقط برای شما قاچ کردم. باز قبول نکرد. گفت: بچه ها توی خط از این چیزا ندارن


گفتم تا این روحیه رو نبینی و لمس نکنی نمی توانی به کسی یاد بدهی ....ایثار ....این نیست که شما می گوید ...

نظر من این است 


یادو خاطر شهدا در ترویج روحیه ایثارگری کمک می کند شک در آن نکنید


اما در مبحث پیاده سازی فرهنگ مدیریت جنگ ...که این هفته همش از شنیدم

به ما گفت : من تندتر میروم ، شما پشت سرم بیایید .
تعجب کرده بودیم .
سابقه نداشت بیشتر از صد کیلومتر سرعت بگیرد .
غروب نشده رسیدیم گیلانغرب .
جلو مسجدی ایستاد .
ماهم پشت سرش .
نماز که خواندیم ، سریع آمدیم بیرون .
داشتیم تند تند پوتینهایمان را می بستیم که زود راه بیفتیم ،
گفت : کجا با این عجله ؟
می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم .

این انسان بزرگ کسی نبود جز حاج مهدی باکری ... سردار عاشورایی بدر

تا نشناسی همت خزاری چمران باکری باقری این تفکرات رو نمی توانی رو روحیه مدیریت جنگ درک کنی ...

مدیریت جنگ یعنی چمران بودن ...یا هستی یا نیستی حد وسط نداره کارت دعوت هم نداره خودت باید باشی خودت باید خواهی

با  خانم که بحث می کردیم گفتم میدانی پشت در اتاق حسن باقری چی نوشته بود ...

۱۰۰ درصد شناسایی ۱۰۰ درصد موفقیت ....

این بزرگترین نظریه مدیریتی و روانشناسی مثبت اندیشی و.... نه دانشگاه رفته بود نه درس تخصصی شناسایی جنگ خوانده بود ....

خزاری که همه فن حریف بود ... با یک دست که هیچ اگر دست پاهم نداشت باز هم فرمانده خوبی بود چون خوب بلد بود ...چون الگوهایی مدیریتی اون علی حسن حسین عباس زینب و....بود خوب شناخته بود ...