نقش فرهنگ در جوامع امروزی به عنوان عاملی اصلی درتحلیلهای جامعه شاختی مورد استفاده قرار می گیرد و نقش و کارکرد آن نسبت به گذشته بیشتر شده است. براین اساس ضرورت هماهنگی وهمسویی صاحبنظران و کارشناسان و برنامه‌ریزان هر کشور با نیازهای فرهنگی جامعه نیزبیشتر احساس می‌شود.

نگاهی به آرمان ها و اهداف کلی جمهوری اسلامی ایران دربخش فرهنگی، کاستی های این عرصه را در میدان عمل به روشنی آشکار می سازد. زیرا رشد و تعالی آموزه های اسلامی ،استقرار ارزشهای اسلام و انقلاب درزندگی جمعی و فردی و بسط پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی درجامعه وجهان با سطح ومیزان مطلوب فاصله بسیاری دارد تا آنجا که مسائل فرهنگی به دغدغه ای مهم نزد همه دلسوزان اسلام ، انقلاب وکشور تبدیل شده است.

در نوشتارحاضر به بررسی اجمالی فرهنگ و دغدغه های فرهنگی وموانع سیاسی– اجتماعی توسعه فرهنگی در نظام اسلامی می پردازیم.

 

مفهوم فرهنگ

در تعریف فرهنگ ، تعابیر فراوانى وجود دارد. درانسان شناسی کلاسیک ، فرهنگ را به معناى گسترده و معادل سبک زندگى تعریف مى کنند؛ ولى جامعه شناسان ، فـرهـنـگ را انـدیشه ها وارزش ها مى دانند. در جاى دیگر، فرهنگ را مشخص کننده باور داشت ها، مسلک ها واسطوره ها، یعنى صور ذهنى دسته جمعى یک اجتماع ، کـه بـه تـعـبـیرى عوامل روحى وروانى آن جامعه است ، مى دانند.

به بیان دیگر، فـرهـنگ ، عناصر بسیارى را در سطوح مختلف ، از جمله : عقاید، عواطف ، ارزش ها، هدف ها، کردارها، تمایلات واندوخته ها، در بر مى گیرد.

در جـاى دیـگـر آمـده اسـت کـه فـرهـنـگ ، مـجـمـوعـه اى اسـت از فـضـایـل ، هـنـرهـا، آداب ، دانـش هـا، مـعارف وهمه نیروهاى اخلاقى وروحى که بشر را از حـالت بـدوى وابـتـدایـى خـارج سـاخـتـه وبـه سـوى کمال معنوى سوق مى دهد.

تعریف یونسکو نیزچنین است: «فرهنگ کلیت تامی از ویژگیهای معنوی، مادی، فکری و احساسی است که یک گروه اجتماعی را مشخص می کند»

از مجموع این تعاریف مى توان این گونه استنباط کرد که فرهنگ عبارت است از: مجموعه دانش ها، بینش ها، نگرش ها، باور ها، منش ها ،نمادها وارزش هاى یک ملت .

مقام معظم رهبری، امام خامنه ای در باره مفهوم فرهنگ بیاناتی دارند که برخی از آنها را برمی شماریم:

فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها روبه‏ روست. جمهوری اسلامی، فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم. ۱۰/۱/۱۳۶۹

فرهنگ، یعنی خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومی یک ملت؛ تفکراتش، ایمانش، آرمانهایش؛ اینها تشکیل دهنده‏ی مبانی فرهنگ یک کشور است؛ اینهاست که یک ملت را یا شجاع و غیور و جسور و مستقل می‏کند، یا سرافکنده و ذلیل و فرودست و خاک‏نشین و فقیر می‏کند. ۱۷/۱۰/۱۳۸۳

 

اهمیت و نقش فرهنگ

اهمیت و نقش فرهنگ برای همه جوامع روشن است اما درجامعه اسلامی وانقلابی اهمیتی مضاعف می یابد و آثار متعددی درپی دارد. تعابیر امام خامنه ای در این باره بسیار قابل تأمل است، معظم له می فرمایند:

فرهنگ، مثل آب و هواست. ۱۰/۱/۱۳۶۹

سیاست ما هم مقهور فرهنگ ماست. ۳/۲/۱۳۷۰

هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‏دار کرد. ۱۳/۱۱/۱۳۷۷

بلاشک فرهنگ است که جامعه را به اصل کار یا بیکاری، به کار تند یا کند و به جهتگیری خاص یا به ضدّ آن جهتگیری وادار می‏کند. ۷/۱۱/۱۳۸۱

در واقع، فرهنگ با همه شعب آن، یعنی علم و ادبیّات و غیره، روحِ کالبد هر جامعه است. ۷/۱۱/۱۳۸۱

عزیزان! فرهنگ، اساس کار ماست. ۷/۱۱/۱۳۸۱

فرهنگ ستون فقرات حیات یک ملت و هویت یک ملت است. ۲۸/۲/۱۳۸۳

فرهنگ مایه‏ی اصلی هویت ملتهاست. ۲۸/۲/۱۳۸۳

مقوله‏ى فرهنگ، بسیار مقوله‏ى مهمى است؛ همان طور که بارها گفتیم مثل هوایى است که انسان در آن تنفس میکند. همه – بزرگ، کوچک، بالا، پائین، قشرهاى مختلف، مسئول، غیرمسئول – در فضا تنفس میکنند. این فضا را درست کنید، تا همه سالم تنفس کنند. ۱۳۸۷/۰۶/۰۲

نقش فرهنگ، نقش روح در کالبد اجتماع – کالبد بزرگ انسانی – است. ۷/۱۱/۱۳۸۱

فرهنگ یک ملت است که می‏تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند. ۲۸/۲/۱۳۸۳

ما فرهنگ را بستر اصلی زندگی انسان می‏دانیم؛ نه فقط بستر اصلی درس خواندن و علم آموختن. فرهنگ هر کشور، بستر اصلی حرکت عمومی آن کشور است. حرکت سیاسی و علمی‏اش هم در بستر فرهنگی است. ۱۷/۱۰/۱۳۸۳

فرهنگ در یک کشور و در یک ملت این اثر را به‏وجود می‏آورد که امریکاییها احساس کنند، بفهمند و باور کنند که کاری از آنان ساخته نیست. فرهنگ این معجزه را دارد. ۷/۱۱/۱۳۸۱

 

فرهنگ‏سازى؛ راه حل بسیاری ازمشکلات جامعه‏

امام خامنه ای در باره فرهنگ‏سازى ونقش آن در حل مشکلات جامعه نیز تأکیدات ‏بسیاری دارند،از جمله می فرمایند:

خیلى از مشکلات جامعه‏ى ما با فرهنگ‏سازى حل مى‏شود. توجه بکنید که امروز، عمده‏ قواى دشمنان ما در جبهه‏ى فرهنگى دارد کار مى‏کند. این جنگهاى روانى، این فعالیتهاى فرهنگى، این بودجه‏هاى پنهان و آشکارى که براى منحرف کردن ذهنها مى‏گذارند، همه‏اش مربوط به مسئله‏ى فرهنگ است. فرهنگ مثل هواست که انسان وقتى‏که این هوا را استنشاق کرد، با هوایى که استنشاق کرده و با آن جانى که گرفته، مى‏تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقیه‏ى کارها همه برخاسته‏ى از آن‏چیزى است که شما استنشاق کرده‏اید. اگر چنانچه یک جایى، هواى مسمومى تزریق بشود، نتیجه‏اى که در اندامها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتى است که در این هواست. اگر فضا را با دود یا مخدرى تخدیر کنند، وقتى شما آن را استنشاق کردید، رفتار شما متناسب با آن چیزى خواهد شد که استنشاق کرده‏اید؛ فرهنگ یک چنین حالتى دارد. ۱۳۸۶/۰۶/۰۴

 

اهتمام برای جهت دهی به فرهنگ و ابزارهای فرهنگى

فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلى مهم است. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهى بگذارید تا جهتِ ارزشى به فرهنگ بدهید.

از جمله‏ى کارهایى که مسؤولین فرهنگى دولت خیلى باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند. چون تلاش زیادى شده تا جریانهاى فرهنگى و عاملهاى فرهنگى – هنر و ادبیات و شعر و سینما و بقیه – در جهت غیر ارزشى حرکت کنند و راه بیفتند. شما باید کمک کنید و همه‏ى تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگى کشور در جهت ارزشى جهت بدهید. ۱۳۸۶/۰۶/۰۴

 

دغدغه های مهم فرهنگی در نظام اسلامی

نظربه گستره وقلمرو عمیق فرهنگ اسلامی و آرمانها و اهداف متعالی آن برای جامعه، مصادیق وموارد دغدغه های فرهنگی در نظام اسلامی نیز از گستردگی وتعدد زیادی برخوردار است. دراین مجال برخی از موارد مهم دغدغه های فرهنگی را برشماری می کنیم:

۱٫ توجه جدی به فضای سالم فرهنگی درجامعه

۲٫ جامع نگری و جدیت درمهندسی فرهنگی جامعه

۳٫ ضرورت‌ برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ با شناخت درست از واقعیات

۴٫ مدیریت و برنامه ریزی دقیق

۵٫ جهت دهی به فرهنگ و ابزارهای فرهنگى

۶٫ اهتمام به فرهنگ‏سازى به عنوان راه حل بسیاری ازمشکلات

۷٫ اهتمام برای جهت دهی به حرکات و ابزارهای فرهنگى

۸٫ مسئله اول قرار دادن فرهنگ در میان مسائل کشور

۹٫ توجه به بازگشت بسیاری از مشکلات اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی به مشکلات فرهنگی

۱۰٫ اهتمام به کار و تلاش مطلوب در زمینه های فرهنگی

۱۱٫ حفظ فرهنگ رشد و بالندگی

۱۲٫ اصلاح و رفع نقاط ضعف فرهنگی

۱۳٫ اهتمام به تلاش برای تحول کامل فرهنگی

۱۴٫ نظارت هدفمند، مستمر و جدی برفرهنگ

۱۵٫ انسجام بخشی به نهادها وهمسویی سازمان های فرهنگی

۱۶٫ ساماندهی فعالیت های فرهنگی

۱۷٫ برقراری تعامل وهم افزایی بین نهادهای فرهنگی

۱۸٫ هماهنگی صاحبنظران و برنامه‌ریزان کشور با نیازها و اولویت های فرهنگی

 

موانع سیاسی – اجتماعی توسعه فرهنگی

از آنجا که نظام اسلامی مسؤولیت تربیت و هنجارسازی در جامعه را بر عهده دارد باید با شناخت دقیق نسبت به عوامل وموانع این هدف مهم اقدامات مناسب را انجام دهد. در اینجا برخی از موانع سیاسی – اجتماعی تربیت و هنجارسازی یا به عبارتی توسعه فرهنگی در ایران معاصر را ذکر می کنیم.

۱٫ پرداختن به ظواهر و نتایج تمدن غرب و نیندیشیدن به علل و اسباب توسعه در آن دیار.

۲٫ استفاده مفرط و گسترده از کالاها، تولیدات و فناوری غربی – اعم از نرم افزار و سخت افزار- بدون توجه به اینکه هر کالا و فناوری غربی، فرهنگ خاص خود را به جامعه تحمیل می کند.

۳٫ غلبه فضای تقلیدی و مصرفی در جامعه به جای فضای تولیدی و غیرمصرفی به عنوان یک هنجار و ارزش پذیرفته شده.

۴٫ غفلت از سوابق غربردگی و ریشه‌های التقاط و عدم توجه کافی به حل مسائل با رجوع به معارف دینی.

۵٫ نبود جذب و همسان سازی نقاط قوت دیگر فرهنگها در قالب فرهنگ خودی.

۶٫ تأکید بر اینکه فرهنگ ایرانی کامل ترین فرهنگها و بی نیاز از دیگر تمدنهاست.

۷٫ هنجارمند شدن نقد نکردن ، مورد سؤال قرارنگرفتن و نقد نشدن.

۸٫ نبود آرامش و ثبات در عرصه های مدیریتی بویژه درعرصه فرهنگی.

۹٫ شناور بودن و مقطعی بودن برنامه ها و سیاستها، به گونه ای که برنامه ها نه تنها در طول هم قرار نمی گیرند، بلکه اغلب اصل بر استفاده نشدن از تجربه مدیریتهای گذشته است.

۱۰٫ داوریهای سیاسی افراطی در مورد آثار و تولیدات عرصه فرهنگ و هنر و عدم درک و باور به تنوع نیازها.

۱۱٫ کنترل و نظارت ضعیف و ناکارآمد بر عرصه فرهنگ و هنر.

۱۲٫ کم توجهی به حفظ وتقویت آرمان ها وارزش های فرهنگ اسلامی – ایرانی درعرصه تولیدات فرهنگ و هنر

۱۳٫ ضعف نگاه مبتنی بر تحول فرهنگ بومی متناسب با ارزش های انقلاب اسلامی

۱۴٫ تمرکزگرایی اعتبارات و امکانات فرهنگی در تهران و چند کلان شهر

۱۵٫ ضعف ساز و کارهای لازم برای مشارکت مردم در قالب نهادها و ساختارهای فرهنگی.

۱۶٫ ضعف روحیه همکاری گروهی و جمعی و ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی.

۱۷٫ نوآوری اندک و عدم پویایی فرهنگی و ضعف آزاداندیشی و تولید علم بویژه در عرصه علوم انسانی.

۱۸٫ غلبه نگاه منفی نسبت به تغییر و تحول و نگرانی از تبعات ناشی از تغییرات و دگرگونیها.

۱۹٫ گرایش به راه‌حلهای شتابزده درمورد مشکلات اجتماعی و معضلاتی که نیازمند به تحقیق و تدبیر است .

۲۰٫ عدم توجه به نقش عوامل و مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی دراصلاح جامعه و اکتفا کردن به وعظ و نصیحت درهدایت و تربیت دینی و اجتماعی .

۲۱٫ تحت الشعاع قرار گرفتن حق درمقابل افراد وشخصیت ها.

۲۲٫ پرده‌دری، حرمت شکنی، قانون گریزی و جوسازی.

۲۳٫ کار خود را ملاک خوب و بد دانستن و قوانین را بنا بررأی خود تفسیرو اجراکردن .

۲۴٫ عوام فریبی با تکیه برباورها، عادات و شیوه‌های نادرست رایج درجامعه.

۲۵٫ عدم اهتمام به تعاطی افکار و تبادل آراء و تمسک به روشهای غیر منطقی در برخورد با افکار دیگران وترجیح راه‌حلها و برخوردهای سلبی در مواردغیر ضروری.

=====================