تلفن های همراه این روزها تبدیل به عضوی از بدن ما شده اند و کمتر پیش می آید که مدت زمانی طولانی را از ما جدا باشند. اپلیکیشن های هیجان انگیز، دنیای بی نهایت اینترنت و صد ها عامل دیگر، این دستگاه های کوچک را به شدت برای ما جذاب می کنند و البته باعث می شوند تا رفتار ما نیز بر اساس آن ها، دستخوش تغییر شود.

خانم آژا فراست، به تازگی مقاله ای را در فوربز به رشته تحریر درآورده که در آن تاثیر کنار گذاشتن موبایل را بر روی روابط انسانی مورد بررسی قرار می دهد.

فراست معتقد است که بدون تلفن های همراه، ما انسان های دلنشین تری برای معاشرت می شویم و به همین ترتیب قادر خواهیم بود روابط اجتماعی بهتری را به وجود آوریم.


من همکاری به نام آلن دارم که تا به حال ندیده ام، موبایلی به دست داشته باشد. مطمئن هستم که آلن موبایل دارد؛ ما با هم پیامک رد و بدل می کنیم و در حین حرکت صحبت می کنیم، اما هیچ وقت نشده که به صورت حضوری، آلن را با موبایلش مشاهده کنم.

در واقع آلن یک قانون خیلی جالب برای خود وضع کرده است؛ او هیچ وقت در حضور دیگران، به سراغ موبایلش نمی رود.

وقتی که آلن برای اولین بار از قانونش برایم سخن گفت، با خود گفتم که او دیوانه است. مگر می شود موبایل را دائم چک نکرد؟ من چه تنها باشم، چه افراد دیگری کنارم باشند، همیشه به سراغ موبایلم می روم؛ در غیر این صورت چگونه می توانم متوجه شوم که ایمیل جدیدی برایم آمده و یا در فلان شبکه اجتماعی، پیغامی برایم گذاشته شده است؟

با این وجود وقتی به تعاملات اجتماعی آلن در دفتر کارمان دقت کردم، تازه متوجه هدف او شدم. آلن با هر کسی که سخن می گفت، موفق می شد تمام توجه مخاطب را به خود جلب کند. گویی همه افراد، از مشتری گرفته تا رئیس و همکار، از معاشرت با آلن لذت می بردند.

اینگونه شد که من هم تصمیم گرفتم قانون آلن را برای یک هفته پیاده کنم و وقتی که در حضور افراد دیگر هستم، به هیچ وجه به سراغ تلفن همراهم نروم.

موارد زیر، نتایجی هستند که در این یک هفته توانستم به آن ها دست پیدا کنم.

۱. افراد قانون من را تکرار کردند

طی یک جلسه چهار ساعته، باید با یکی از همکارانم بر روی پروژه ای بسیار مهم و حساس، کار می کردم. در طول این چهار ساعت، به هیچ وجه به سراغ موبایلم نرفتم. در کمال تعجب دیدم که این کار من بر روی همکارم نیز تاثیر گذاشته و او هم بسیار کم به سراغ موبایلش می رود.

بد نیست بدانید که همکاری که در موردش صحبت می کنم، یک کاربر بسیار فعال در شبکه های اجتماعی است و همیشه با دنیای مجازی ارتباط تنگاتنگی دارد. راستش را بخواهید، خودم هم انتظار نداشتم رفتارم اینچنین روی او تاثیر بگذارد.

اما در طول یک هفته ای که پشت سر گذاشتم، تنها همین یک مورد نبود که تحت تاثیر قانون من قرار گرفت. وقتی که با کسی مشغول معاشرت هستید و به هیچ وجه به سراغ موبایلتان نمی رود، طرف مقابل نیز تحت فشار قرار می گیرد تا زمان چک کردن موبایلش را بسیار کوتاه کند و از دفعات این کار نیز بکاهد.

اگر بخواهم به همان جلسه چهار ساعته ای که در ابتدا به آن اشاره کردم باز گردم، باید بگویم که نتیجه پروژه بسیار سریع تر از آن چیزی که فکرش را می کردیم حاصل شد. باور کنید که افزایش راندمانی که از چک نکردن مرتب موبایل به دست می آید، به تاخیری چند ساعته در پاسخ به ایمیل ها، می ارزد.

۲. افراد دوست داشتند بیشتر با من صحبت کنند

من با هیچ کس درباره نقشه خود درباره کنار گذاشتن موبایل صحبتی نکرده بودم و همکارانم از این موضوع اطلاع نداشتند، با این حال رفتار آن ها نشان می داد که ناخودآگاهشان از تصمیم من لذت برده است.

در زمانی که با دیگران معاشرت می کردم،‌ آن ها توجه بالای من به خود را درک می کردند. در این مدت مهارت شنیدن من بسیار بالا رفت و این موضوع یکی از عواملی شد که در ارتباطم با دیگران تاثیر بسیار مثبتی گذاشت.

در نتیجه این اتفاق، مکالمات رنگ و بویی دیگر پیدا کرد. هنگامی که موضوعی بامزه را برای افراد تعریف می کردم، آن ها بیشتر می خندیدند و یا زمانی که مکالمه ای جدی را شروع می کردم، مخاطبان با صداقت بیشتری سخن می گفتند.

رفتار من حتی باعث شده بود تا شخصیتم بیش از پیش توجه دیگران را به خود جلب کند. همکارانم دیگر صرف داشتن یک مکالمه و اظهار ادب، سؤالاتی از قبیل «چطوری؟» یا «چه خبرها؟» را نمی پرسیدند و در عوض با صرف زمان بیشتری، به دقت پیگیر موضوعات شخصی یا پروژه هایم می شدند.

۳. افراد به من اعتماد بیشتری کردند

به تازگی تحقیقاتی به انجام رسیده است که نشان می دهد استفاده از موبایل، زمانی که در کنار افراد دیگری هستید، شخصیتی غیر قابل اعتماد را از شما در ذهن دیگران به ثبت می رساند.

به گفته محققین، موبایل ها یادآور این موضوع هستند که در خارج از دیوار ها، شبکه ای گسترده از افراد وجود دارد که ما می توانیم با آن ها در رابطه باشیم. همین موضوع، باعث می شود عمق روابط کاهش پیدا کند و نزدیکی کمتری بین افراد شکل بگیرد.

و باید بگویم که من در طول یک هفته تجربه ام، از نزدیک نتیجه این تحقیقات را احساس کردم.

 

در نهایت باید اعتراف کنم که استراتژی آلن آنچنان تاثیر گذار بود که من تصمیم گرفتم آن را به صورت دائم اجرا نمایم. دروغ نمیخواهم بگویم، پیاده سازی این موضوع بسیار سخت و دشوار است، اما من به مرور زمان تکنیک هایی را پیدا کردم که در اجرا به کمک آمد:

– هنگامی که می دانم می خواهم به ملاقت فردی بروم، موبایلم را خاموش می کنم.

– در جلسات، موبایلم را از جیبم خارج کرده و در داخل کیف قرار می دهم تا بدین شکل دسترسی به آن سخت تر باشد.

– در ذهنم یک بازی را شکل می دهم. در این بازی به ازای هر زمانی که به سراغ موبایلم نروم، امتیاز بیشتری را کسب می کنم.

– به خودم یادآوری می کنم که چک نکردن موبایل چه تاثیر مثبتی بر روی روابط انسانی من می گذارد و این رابطه ها چگونه در آینده می توانند به کمک من بیایند.

در آخر برای مواقع اضطراری نیز توصیه ای دارم. اگر کسی منتظر پاسخ من باشد، و من از زمان جلسه های پیش روی مطلع باشم، در یک ایمیل کوتاه به مخاطب خود توضیح می دهم که تا چند ساعت دیگر در دسترس نخواهم بود و بعد از آن به او پاسخ می دهد.

اگر موقعیتی اورژانسی در طول یک جلسه جریان داشته باشد، موبایل را در جیبم قرار می دهم و هرگاه موضوعی پیش آمد، به دستشویی می روم و پاسخ های لازم را ارسال می کنم.

آیا شما حاضر هستید برای یک هفته، قانون آلن را تجربه کنید؟