اینترنت و هویت ما

حالا دیگر قضیه رسمی شده است. پژوهشگران داده‌ها را تحلیل کرده و آنچه را که ما خودمان ته دلمان می‌دانستیم تأیید کرده‌اند. رسانه‌های اجتماعی ما را بیچاره می‌کنند.

همۀ ما کم‌وبیش آگاهیم که امکان ندارد دیگران آن‌قدر موفق، ثروتمند، جذاب، خونسرد، روشنفکر و سرخوش باشند که در فیس‌بوک نشان می‌دهند. اما بااین‌حال انگار دست خودمان نیست و زندگی درونی‌مان را با زندگی تزیین‌شدۀ دوستانمان مقایسه می‌کنیم.

دنیای واقعی چقدر با دنیای رسانه‌های اجتماعی تفاوت دارد؟ در دنیای واقعی، هفته‌نامۀ نشنال انکوایرردر سال حدود سه برابر بیشتر از ماهنامۀ آتلانتیک به فروش می‌رسد. اما، در فیس‌بوک، آتلانتیک ۴۵ برابر محبوب‌تر است.

زمانی‌که آمریکایی‌ها صرف ظرف‌ شستن می‌کنند شش برابر بیشتر از زمانی است که گلف بازی می‌کنند، اما توییت‌های مربوط به گلف‌بازی دو برابر بیشتر از توییت‌های ظرف ‌شستن است.

هتل ارزان‌قیمت سرکس سرکس در لاس‌وگاس و هتل لوکس بلاژیو هر دو پذیرای تعداد برابری مهمان هستند، اما پذیرش فیس‌بوکی بلاژیو حدود سه برابر بیشتر است.

تلاش برای کسب جایگاه در دنیای مجازی موجب اتفاقات عجیبی می‌شود. فیس‌بوک با یک شرکت ثالث کار می‌کند تا اطلاعاتی دربارۀ اتومبیل‌های واقعی مردم جمع‌آوری کند. خود فیس‌بوک هم با پست‌های مردم در مورد اتومبیل‌ها یا با عکس‌هایی که لایک می‌کنند داده‌هایی در مورد اتومبیل‌های مورد علاقه‌شان دارد.

صاحبان ماشین‌های لوکسی مانند بِ.ام.دابلیو و مرسدس حدود

پژوهشگران داده‌ها را تحلیل کرده و آنچه را که ما خودمان ته دلمان می‌دانستیم تأیید کرده‌اند. رسانه‌های اجتماعی ما را بیچاره می‌کنند

دوونیم برابر بیشتر از دارندگان ماشین‌های معمولی مدل ماشینشان را در فیس‌بوک اعلام می‌کنند.

در آمریکا، تمایل به خودنمایی و اغراق در ثروت ظاهراً همگانی است. سفیدپوستان، آمریکایی‌های آسیایی‌تبار، آفریقایی‌تبار و لاتینوهایی که ماشین لوکس دارند حدود دو تا سه برابر بیشتر از آن‌هایی که ماشین غیرلوکس دارند مدل اتومبیل خود را در فیس‌بوک به رخ می‌کشند.

اما افراد مختلف در جاهای مختلف شاید برداشت‌های متفاوتی دارند از اینکه چه چیز باحال است و چه چیز مایۀ شرم. سلیقۀ موسیقی را در نظر بگیرید. طبق داده‌هایاسپاتیفای اینسایتس در سال ۲۰۱۴ در مورد موسیقی‌ای که مردم به آن گوش می‌دهند، مردان و زنان سلیقۀ مشابهی دارند: ۲۹ نفر از ۴۰ موزیسینی که زنان بیش از همه به آن‌ها گوش می‌دهند همان هنرمندانی بودند که مردان هم بیشتر از همه به آن‌ها گوش می‌دادند.

اما ظاهراً در فیس‌بوک مردان علاقه‌شان را به هنرمندانی که زنانه‌تر محسوب می‌شوند مخفی می‌کنند. مثلاً، در داده‌های اسپاتیفای، کیتی پری، با جایگاهی بالاتر از باب مارلی، کانیه وست، کندریک لامار و ویز خلیفا، دهمین هنرمند شنیداری میان مردان بود. اما تمام هنرمندان نام‌برده نسبت به کیتی پری لایک‌های بیشتری از سوی مردان در فیس‌بوک دارند.

اما پیامدهای تلاش برای اینکه در رسانه‌های اجتماعی طور خاصی نشان دهیم، به تحریف درک ما از موزیسین‌هایی که دیگران به آن‌ها گوش می‌دهند محدود نمی‌شود.

کسانی که از بیماری‌های مختلف رنج می‌برند به‌طور روزافزونی با استفاده از رسانه‌های اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و در مورد بیماری‌هایشان آگاهی‌بخشی می‌نمایند. اما اگر بیماری‌ای مایۀ خجالت محسوب شود، مردم کمتر خود را به‌صورت عمومی با آن مرتبط می‌دانند.

سندرم رودۀ تحریک‌پذیر (آی.بی.اس) و میگرن هر دو به یک اندازه شایع‌اند و حدود ۱۰ درصد از جمعیت آمریکا به هریک از این دو بیماری مبتلا هستند. اما افراد دارای میگرن دوونیم برابر بیشتر از بیماران آی.بی.اس آگاهی فیس‌بوکی و گروه‌های حمایتی ساخته‌اند.

هیچ‌یک از این رفتارها چندان جدید نیست، اما همیشه شکل‌های جدیدی به خود می‌گیرد. 

زمانی‌که آمریکایی‌ها صرف ظرف‌ شستن می‌کنند شش برابر بیشتر از زمانی است که گلف بازی می‌کنند، اما توییت‌های مربوط به گلف‌بازی دو برابر بیشتر از توییت‌های ظرف ‌شستن است

دوستان همیشه برای دوستان خود در این رابطه خودنمایی کرده‌اند. مردم همیشه سعی کرده‌اند به خود یادآوری کنند که زندگی افراد دیگر آن‌قدر که ادعا می‌کنند آسان نیست.

جملات قصاری را که اعضای «الکلی‌های گمنام» می‌گویند در نظر بگیرید: «درون خود را با ظاهر دیگران مقایسه نکنید». البته انجام این نصیحت دشوار است، چون هرگز درون دیگران را نمی‌بینیم.

من خودم طی پنج سال اخیر در لایه‌های درونی مردم سرک کشیده‌ام. در این سال‌ها مشغول مطالعۀ داده‌های جست‌وجوهای گوگل بوده‌ام. مردم وقتی بی‌نام و تنها کنار یک صفحۀ نمایش هستند چیزهایی را به گوگل می‌گویند که در رسانه‌های اجتماعی فاش نمی‌کنند، حتی چیزهایی را به گوگل می‌گویند که به افراد دیگر هم نمی‌گویند. گوگل نوعی سِرُم حقیقت‌یاب۱ دیجیتال است. کلماتی که در گوگل تایپ می‌کنیم بسیار صادقانه‌تر از عکس‌هایی هستند که در فیس‌بوک یا اینستاگرام به اشتراک می‌گذاریم.

گاهی تفاوت چشمگیر منابع اطلاعاتی مختلف بسیار جالب و سرگرم‌کننده است. مثلاً حرف‌های زنان دربارۀ همسرانشان را در نظر بگیرید.

در رسانه‌های اجتماعی، در تکمیل جملۀ «شوهرم...»، بیشترین پاسخ‌های ارسال‌شده چنین مواردی بودند «بهترین است»، «بهترین دوستم است»، «فوق‌العاده است»، «عالی‌ترین است» و «خیلی خوش‌تیپ است». در گوگل هم یکی از پنج روش تکمیل این عبارت «فوق‌العاده است» است. پس این یکی را استثنا می‌گیریم. چهار پاسخ دیگر عبارت‌اند از: «کثافت است»، «آزاردهنده است»، «همجنس‌باز است» و «بدذات است».

شاید برای خیلی‌ها پنج سال خیره‌شدن به صفحۀ کامپیوتر و مطالعه در مورد عجیب‌ترین و تیره‌ترین تفکرات برخی انسان‌ها اوقات چندانی خوشی به نظر نرسد، اما این داده‌ها به‌طور عجیبی برایم تسلی‌بخش بوده است. این امر باعث شده تا در ناامنی‌ها، اضطراب‌ها، کلنجارها و امیالم کمتر احساس تنهایی کنم.

وقتی به‌قدر کافی به داده‌های جست‌وجوی گوگل نگاه کنید، سخت می‌توان خویشتن‌های تزیین‌شده در رسانه‌های اجتماعی را چندان جدی گرفت. چیزی را که داده‌های گوگل به من آموخته است می‌توانم به این صورت خلاصه کنم: همۀ ما یک افتضاح حسابی هستیم.

شاید متخصص داده نباشید. شاید بلد نباشید به زبان آر کدنویسی

مردم وقتی بی‌نام و تنها کنار یک صفحۀ نمایش هستند چیزهایی را به گوگل می‌گویند که در رسانه‌های اجتماعی فاش نمی‌کنند

کنید یا یک فاصلۀ اطمینان را محاسبه نمایید. اما می‌توانید از کلان‌داده‌ها و سرم حقیقت‌یاب دیجیتال استفاده کنید تا به حسادت‌ها پایان بخشید، یا حداقل کمی آن را کاهش دهید.

هربار که پس از کاوش فیس‌بوک در مورد زندگی‌تان حس بدی دارید سری به گوگل بزنید و چیزهایی را در جعبۀ جست‌وجو تایپ نمایید. تکمیل خودکار گوگل جست‌وجوهای دیگر افراد را به شما می‌گوید. تایپ کنید «من همیشه...» و پیشنهاداتی را بر اساس جست‌وجوهای دیگر افراد می‌بینید «من همیشه احساس خستگی می‌کنم» یا «من همیشه اسهال دارم». این تفاوتی آشکار با رسانه‌های اجتماعی است که در آن‌ها ظاهراً همه «همیشه» در حال گذران تعطیلات در کارائیب هستند.

با مجازی‌تر شدن زندگی‌هایمان، شعار جدیدی برای خودیاری در قرن بیست‌ویکم پیشنهاد می‌کنم که به لطف کلان‌داده‌ها به دست می‌آید: پست‌های فیس‌بوکی دیگران را با جست‌وجوهای گوگلتان مقایسه نکنید.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب را ست استیفنز داویدُویتس نوشته است و در تاریخ ۶ مۀ ۲۰۱۷ با عنوان «Don’t Let Facebook Make You Miserable» در وب‌سایت نیویورک تایمز منتشر شده است.
** ست استیفنز داویدُویتس (Seth Stephens-Davidowitz) اقتصاددان و نویسندۀ کتاب همه دروغ می‌گویند: کلان‌داده‌ها، داده‌های جدید و آنچه اینترنت در مورد کیستی واقعی‌مان به ما می‌گوید(Everybody Lies: Big Data, New Data, and What the Internet Can Tell Us About Who We Really Are) است. او در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی مبنی بر پژوهش‌هایش در مورد منابع کلان‌داده در راستای کشف رفتارها و نگرش‌های مخفی افراد است.
[۱] truth serum: سرم حقیقت‌یاب به داروهای روانگردانی گفته می‌شود که برای کسب اطلاعات از افرادی مورد استفاده قرار می‌گیرد که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند اطلاعات بدهند.