چیزی نمانده است که ربات‌های خانگی نیز مثل تلفن‌های همراه در خانۀ همه پیدا شوند

«درۀ مرموز» اصطلاحی است که دانشمندان رایانه به کار می‌برند. این تعبیر نشان‌دهندۀ دره‌ای است که ما انسان‌ها میان خودمان و چیزهایی که شبیه‌مان هستند تصور می‌کنیم. ما نمی‌خواهیم ربات‌هایی ساخته شوند که بیش از حد شبیه انسان باشند، بلکه ترجیح می‌دهیم همیاران خانگی‌مان شکل‌های ناانسانی داشته باشند، اما این شکلِ بیرونی، چیزی از پیچیدگیِ رابطۀ ما با این تازه‌واردانِ هوشمند کم نمی‌کند.


از همان لحظۀ اولی که ما انسان‌ها خدمتکارانی مکانیکی را در خیال آوردیم که دست به سینه جلویمان می‌ایستند و گوش به فرمانمان خواهند بود، مفروض گرفتیم که آن‌ها را شکلِ خودمان خواهند ساخت. مجهز به دست و پا، سر و تن که کارهای روزمره‌ای را انجام می‌دهند که در غیر این صورت مجبوریم خودمان انجام دهیم. دستیار روباتی، در فرهنگ عامه، ریخت و عملکردی انسان‌وار دارد، چیزی مثل خدمتکارِ خستگی‌ناپذیر «جتسونز»۱، سی-تری.پی.اُو۲ در «جنگ ستارگان» و «میزبان» معذب دولورس اَبِرناتی در «وست ورلد»۳.

وقتش رسیده که در این فرضیات بازنگری کنیم. روبات‌ها دارند به خانه‌هایمان هجوم می‌آورند، اما این دستگاه‌ها، سخنگوهای به‌اصطلاح هوشمندی مانند آمازون اِکو، گوگل هوم و اپل هوم پاد -که در دست تهیه است-، اصلاً شبیه آنچه انتظار داشتیم نیستند. آن‌ها کوچک، چمباتمه‌زده و بی‌تحرک هستند، بیشتر شبیه گلدان یا قوطی غذای گربه تا انسان.

البته، اکو و همتایانش ویژگی مهم مشترکی با نیاکان خیالی خود دارند: اینکه اوضاع را روشن می‌کنند. روبات‌ها در هر شکلی که باشند، چیزهای مهمی دربارۀ فناوری‌ها و خودمان به ما می‌گویند.

سخنگوهای هوشمند با اینکه تازه سه سال است پا به جهان گذاشته‌اند، تأثیر زیادی بر ما گذاشته‌اند. بازار این ابزارها که با نیروی «ربات‌های سخنگو»یی مثل سیری و الکسا کار می‌کنند رونق خوبی دارد. براساس تخمین گروه تحقیقاتی ای‌مارکِتِر، اکنون حدود ۳۵ میلیون آمریکایی کاربر رایانه‌های سخنگوی کوچک هستند، یعنی بیش از دو برابر کاربران سال گذشته و تحلیلگران پیشبینی می‌کنند که تا سال ۲۰۲۰ سه‌چهارم خانوارهای ایالات متحده دست‌کم یکی از این وسایل را خواهند داشت.

جذابیت

هر وقت که با یک سخنگوی هوشمند گفت‌وگو می‌کنید، اطلاعات ارزشمندی را دربارۀ عادات روزمره و تمایلات خودتان فاش می‌کنید.

این ربات‌ها قابل درک است. سخنگوهای هوشمند کاهنانی هستند نشسته روی کابینت. شاید نتوانند از طرف خدا صحبت کنند اما می‌توانند گزارش اخبار، ترافیک و آب و هوا بدهند. مهارت‌های دیگری هم دارند که نیایشان در معبد دلفی خوابشان را هم نمی‌دید: می‌توانند در مقام یک دی. جِی. خدمت کنند. می‌توانند بیماری‌ها را تشخیص دهند و اضطراب‌ها را التیام بخشند. می‌توانند وقت خواب قصه بخوانند. حتی می‌توانند مثل سگ نگهبان پارس کنند تا دزدها را فراری دهند. همچنین نشان می‌دهند می‌توانند سرخدمتکار اتوماسیون خانگی باشند، لامپ‌ها را تنظیم کنند، وسایل را کنترل کنند و به روبات‌های تخصصی مثل جاروبرقی رومبا دستور بدهند.

باز هم اگر مشتاق رُزی هستید که در منزل چوب‌پر به دست، این طرف و آن طرف بدود، اکو برایتان ضدحال است. اکو فقط یک گوشه می‌نشیند.

روبات خانگی به دلایل مختلف چنین شکل دلسردکننده‌ای دارد. بعضی دلایل فنی هستند. تصور یک اندروید چالاک با پاهای محکم راحت است اما درست کردنش دشوار. آنطور که ایلا نوربخش، استاد دانشگاه کارنگی ملون در کتاب خود آیندۀ روبات‌ها۴ توضیح می‌دهد، این کار نیازمند پیشرفت نه‌تنها در هوش مصنوعی بلکه در سیستم‌های سخت‌افزاری پیچیده‌ای است که در حرکت، درک و مهارت ضروری هستند.

سیستم عصبی انسان در کنترل جسمی نوعی معجزه است و قادر است با انعطاف بالایی محیطی دائماً متغیر را درک و به آن پاسخ دهد. دستیابی به این چابکی با سیلیکون و استیل بسیار فراتر از توان مهندسان امروز است. حتی پیشرفته‌ترین آدم ماشینی‌های امروز هم با کارهای پیش‌پاافتاده‌ای مثل چیدن ظرف‌ها در ماشین ظرف‌شویی یا گردگیری خرده‌ریزهای تزئینی سراسیمه می‌شوند.

با این همه، به لطف دستاوردهایی در شبکه‌سازی، پردازش زبان و ریزسازی، ساخت رایانه‌های کوچک و ارزان آسان شده، رایانه‌هایی که سؤالات و دستورات اولیه را می‌فهمند، از بانک دادۀ آنلاین اطلاعات را جمع‌آوری و تلفیق می‌کنند و دیگر دستگاه‌های الکترونیکی را مدیریت می‌کنند. صنعت فناوری برای ارتقای این ابزارها انگیزه‌هایی قوی دارد. اکنون که بسیاری از بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری مثل شرکت‌های رسانه عمل می‌کنند و به خرید و فروش غیرقانونی اطلاعات دست می‌زنند، همه سخت در رقابت هستند تا محصولات جدیدی تولید 

سخنگوهای هوشمند کاهنانی هستند نشسته روی کابینت. شاید نتوانند از طرف خدا صحبت کنند اما می‌توانند گزارش اخبار، ترافیک و آب و هوا بدهند.

کنند که مصرف‌کنندگان را مسحور کند و به دنبال خود بکشاند.

از این جهت سخنگوهای هوشمندْ مکملی قدرتمند برای گوشی‌های هوشمند هستند. این سخنگوها که مجهز به میکروفون‌های حساس هستند، به جای ابزارهای شنیداری خانگی -شنودهای ظاهراً بی‌خطر- به کار می‌روند که توانایی شرکت برای نظارت بر عادات افراد را بسیار گسترش می‌دهد. هر وقت که با یک سخنگوی هوشمند گفت‌وگو می‌کنید، اطلاعات ارزشمندی را دربارۀ عادات روزمره و تمایلات خودتان فاش می‌کنید.

ورای مشکلات فنی، موانع روان‌شناختی دلهره‌آوری در مقابل ساخت و فروش دستگاه‌های انسان‌گونه هست. کسی نمی‌داند چطور شکافی را پر کند که دانشمندان رایانه «درۀ مرموز» می‌نامند؛ فاصله‌ای که ما میان خود و بدلِ خود حس می‌کنیم. چون ما موجوداتی اجتماعی هستیم، ذهنمان به طرز بی‌نظیری به احساسات، حرکات و رفتارهای دیگران حساس است. هر بویی از تصنع انزجارمان را برمی‌انگیزد. روبات‌های انسان‌وار برایمان باورنکردنی هستند و هر چه نزدیک‌تر به ما طراحی شوند، باورنکردنی‌تر می‌شوند. این مسئله روبات‌شناسان را به دردسر می‌اندازد: هرچه ساخته‌هایشان بهتر باشد، تمایل ما برای آوردن آن‌ها به خانه‌هایمان کمتر می‌شود. سخنگوهای هوشمند که ویژگی‌های انسانی را ندارند به کلی از درۀ مرموز دور می‌شوند.

سخنگوهای هوشمند احتمالاً شبیه روبات‌هایی که تصور می‌کردیم نیستند، اما نیاکانی در حیاتِ فرهنگی ما دارند. سخنگوهای هوشمند امروزی بیش از همه یادآور روباتی به نام هَل هستند، همان کُرۀ چشم وراج در داستان علمی-تخیلی استنلی کوبریک، «۲۰۰۱: ادیسۀ فضایی». البته شکل فعلی آن‌ها- یعنی دستگاهی منفرد- احتمالاً شکل نهایی نیست. انگار در تقدیرشان نوشته شده که از شر محفظۀ جسمی خود خلاص و به نوعی همراه دیجیتال فراگیر تبدیل شوند. الکسا شبیه سمنتا می‌شود، همان «سیستم عامل هوشمند مصنوعی» که شخصیت جاکوئین فونیکس را در فیلم او۵ اغوا می‌کند. ما به واسطۀ شبکه‌ای از سخنگوها، میکروفون‌ها و حسگرها که در خانه‌هایمان پخش شده‌اند، می‌توانیم هر جا و هر زمان که بخواهیم با دستیاران مشتاق هوش مصنوعی خود صحبت کنیم.

مارک زاکربرگ، رئیس فیس‌بوک، سال گذشته بیشتر وقت خود را صرف برنامه‌ریزی نخستین نمونۀ چنین جاسوس مجازی‌ای کرد. در ویدئویی که ماه دسامبر منتشر شد، او طرز کار این سیستم 

این ابزارها، حتی وقتی جاسوسی ما را می‌کنند، پناهگاهی در برابر افسارگسیختگی واقعیت، با تمام اصطکاک‌ها و فرسودگی‌هایش هستند.

را نشان داد. در خانه‌اش در سیلیکون‌ولی قدم می‌زد و بی‌وقفه با روبات سخنگوی همه جا حاضرش گفت‌وگو می‌کرد، از او می‌خواست تی‌شرت تمیزی برایش بیاورد و نان را برای صبحانه تُست کند، فیلم و موزیک پخش کند و دخترش را که نوزاد بود سرگرم کند. جیوز دیجیتال که به دوربین‌هایی با نرم‌افزار تشخیص چهره وصل بود، نقش نگهبان مجموعه زاکربرگ را هم داشت، ملاقات‌کننده‌ها را بررسی و قفل را باز می‌کرد.

روبات‌ها، واقعی یا داستانی، آینۀ جامعه هستند. اگر رزی و خویشانش تجسم شوق قرن بیستمی به دستور دادن در خانه و لذت خانوادگی بودند، سخنگوهای هوشمند نماد دوران خودمحورتر ما است.

بعید نیست هر چه بیشتر به سمت زندگی مجازی برویم، در شبکه‌های اجتماعی و شبیه‌سازی‌های دیگر، ربات‌هایمان قالب شکلک‌های بدون جسمی را به خود بگیرند که کمک می‌کنند در پیله‌های رسانه‌ای خود محافظت شویم. این ابزارها، حتی وقتی جاسوسی ما را می‌کنند، پناهگاهی در برابر افسارگسیختگی واقعیت، با تمام اصطکاک‌ها و فرسودگی‌هایش هستند. آن‌ها ما را در دنیای مجازی‌ای جای می‌دهند که با دقتِ تمام به گونه‌ای چیده شده که با تمایلات و تعصبات ما سازگار است، دنیایی که ما را درک می‌کند و خود را هماهنگ با آرزوهایمان شکل می‌دهد. تصمیم آمازون در استفاده از اساطیر روم و یونان باستان برای نامگذاری سخنگوی هوشمندش کارساز بود. شایسته است هر نارسیسی۶ اکویی۷ در کنار داشته باشد.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب را نیکولاس کار نوشته است و در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۷ با عنوان «These Are Not the Robots We Were Promised» در وب‌سایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است.
** نیکولاس کار (Nicholas Carr) نویسندۀ کتاب‌های قفس شیشه‌ای؛ اتوماسیون و آمریکا (The Glass Cage, Automation and Usکم‌عمق‌ها (The Shallows) و آرمان‌شهر باورنکردنی است (Utopia Is Creepy) است.
[۱] The Jetsons: مجموعه‌ای کارتونی که بین سال‌های ۱۹۶۲ و ۱۹۶۳ پخش می‌شد [مترجم].
[۲] C-۳PO
[۳] Westworld
[۴] Robot Futures
[۵] Her
[۶] پسر جوان زیبایی در اساطیر یونان که فریفتۀ خود بود و به دلباختگانش بی‌توجهی می‌کرد. وی نماد غرور و خودبینی است [مترجم].
[۷] از الهه‌های اساطیر یونان و دلباختۀ نارسیس [مترجم].