ما از دنیای دیجیتال هم به‌خوبی سردرنمی‌آوریم: اینترنت ما را با هم آشناتر کرده یا بیگانه‌تر؟ آزادترمان کرده یا بَرده‌تر؟ یا مخلوطی از همۀ این‌ها؟ جواب قاطعی در کار نیست. ما به شکل بی‌سابقه‌ای همه‌جا در حال اظهارات عاشقانه و صمیمانه‌ایم. و در عین حال، به نظر می‌رسد سردترین، بدخوترین و خودشیفته‌ترین آدم‌های تاریخ هم هستیم. چه اتفاقی دارد برایمان می‌افتد؟ رمان‌نویس و استاد دانشگاهی کانادایی ماهیت صمیمیت در دنیای آنلاین را بررسی کرده است.

استفن مارش، لس‌آنجلس ریویو آو بوکس —

۱. پسرم چند وقت پیش به موزۀ هولوکاست رفت. آنجا برنامه‌ای به نام «ابعاد جدید گواهان» داشتند که هولوگرامی از یک بازماندۀ آشویتس را نشان می‌داد: آن مرد غیرواقعی به همۀ سؤالاتی که کودکان دربارۀ تاریخ وحشت می‌پرسیدند، جواب می‌داد. بچه‌ها دوستش داشتند چون می‌توانستند هر چیزی بپرسند. «آیا از ژرمن‌ها متنفری؟» «آیا هنوز به خدا معتقدی؟» «بدترین اتفاقی که افتاد چی بود؟» پسرم گفت که دانش‌آموزان هرگز نمی‌توانند چنین سؤالاتی را از یک آدم واقعی بپرسند چون خجالت می‌کشند. آن مرد هولوگرامی فرشتۀ آینده است. چون گوشت و خون ندارد، می‌توانید واقعاً با او صمیمی باشید.