کافی است تصمیم بگیرید چیزی را از چشم الگوریتمها پنهان کنید، آنوقت عمق فاجعه را میفهمید
گاهی فکر میکنیم اینهمه جنجال دربارۀ حریم خصوصی در اینترنت زیادهروی است. مگر ما آدمهای معمولی چه چیزی داریم که بخواهیم پنهانش کنیم؟ مشکل این استدلال آن است که در نظر نمیگیرد زندگی ناگهان بر پاشنۀ دیگری میچرخد. آنچه میخواستهاید دیگر نمیخواهید. آنچه قرار بود شادی باشد، غم و رنج میشود، اما هوش مصنوعی توان فهم این را ندارد. نوزادی که چشم انتظارش بودید، مرده به دنیا میآید، اما هنوز هر صفحهای که باز میکنید، شیشۀ شیر و لباس نوزاد نشانتان میدهد.
اینترنت از راز متنفر است، از این هم بیشتر، راز را خوار میشمارد. فوریه سال پیش، من و شریک زندگیام تصمیم گرفتیم تا وجود فرزند بهدنیانیامدهمان را از نگاهِ خیره و تشنۀ اطلاعاتِ اقتصاد آنلاین پنهان نگه داریم. دلیلمان ساده بود: نخست، خواستیم فرزندمان هر زمان که مناسب و حاضر بود هویت آنلاین خود را بسازد و دوم اینکه نخواستیم فضای اینترنتیمان آکنده از تبلیغات پمپهای شیردهی و کالسکه بچه شود و در نهایت، مهمترین دلیل اینکه میخواستیم حداقل در ظاهر، بر چیزی که حسی عمیقاً شخصی داشت کنترل داشته باشیم.