«انسان گاه گاهی خود را فراموش میکند. فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان، که در مقابل عالم و زمان، کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است.
فراموش میکند که همیشگی نیست و چند صباحی بیشتر نمیپاید.
فراموش میکند که جسم مادی او نمیتواند با روح او همپرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم و ستمی روگردان نمیشود .
اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی می فهماند، و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند، و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجیه نمیکند.»
=====----=======
پرنده ای که پرواز بلد نیست به قفس می گوید تقدیر
-------======-------
فراموش نشه جمله بالا