- میترا هفده ساله، با اسم یک گل وارد اتاق چت می شود. این جا دیگر از دعواهای والدین با برادرش خبری نیست. همه چیز با صحبتی ساده و بدون بار هیجانی و عاطفی شروع می شود. بعد ورود به PM و تماس تلفنی ... او تاکنون چندین ارتباط عاطفی و جنسی را از این طریق تجربه کرده است.
- علی دانشجوی سال اول، که از ابراز علاقه ی حضوری و رو در رو به دختر خانم همکلاسی اش شرم دارد ایمیل او را از یکی از همکلاسی هایش می گیرد، تمام جملات و اشعار عاشقانه و محبت آمیزی را که جمع کرده ویرایش می کند و به صورت گمنام برای او می فرستد.
- احمد که تکنسین کامپیوتر است، بعد از ورشکستگی شرکت و تعدیل نیرو خانه نشین می شود. بیکاری و مشکلات مالی، روابط او را با همسرش نیز تیره کرده. رابطه ی اینترنتی او ذهنش را از مشکلات دور می کند. او در رابطه اش، خود را مهندسی موفق، مجرد و با درآمد عالی معرفی کرده است.
در هر سه مثال، سه عنصر مشترک وجود دارد که سه دلیل اصلی عادت آور بودن روابط اینترنتی محسوب می شوند.
1- گمنامی:
پشت نقاب ارتباط دیجیتالی پنهان شدن و وارد ارتباط بدون چهره و بامشخصات غیر حقیقی شدن، تجربه ای ارضاکننده است. میترا، دختر خانمی با آن همه مهارهای تربیتی و فرهنگی، می تواند به راحتی و بدون شرم از شناخته شدن، درباره ی احساس های خود صحبت کند و حتی از حد صحبت فراتر رود. علی نیز می تواند چنین کند و احمد نیز خود را آن طور که در واقعیت تلخ زندگی اش نیست معرفی می کند. به این طریق، علاوه بر امکان تخلیه و ابراز خود، در دنیایی از خیال هم می توان وارد شد، درست به مانند دوران کودکی که خود را به جای قهرمان کارتون و یا شاهزاده قصه می گذاشتیم. پشت نقاب گمنامی می توان خود را زیباتر، قوی تر و موفق تر از آنچه هست نشان داد و بر ضعف ها و نقایص سرپوش گذارد. به علاوه، وقتی طرف مقابل هم گمنام و بی چهره باشد می تواند آینه ای شود تا ما در آن به تماشای خود، تخیلات و آرزوهایمان بنشینیم. خوب، همه چیز که مطلوب به نظر می رسد، پس عوارض گمنامی چیست؟
در پس این ماسک ها و نقاب ها می توان علاوه بر نقایص و کاستی ها، چیزهای دیگری را نیز پنهان کرد: هویت، جنسیت، سن و سال، نشانی و مهم تر از همه ی این ها قصد و نیت. شاید برخی از ما با پی بردن به انبوهی از مشخصات غلط و یا مبالغه آمیز، از جانب افراد در اینترنت، شوکه و غافلگیر شده باشیم. مبهم بودن و راز آلودگی روابط، گرچه رنگ خیال و رؤیا به یک رابطه می دهد و آن را مهیج تر می کند اما پرده ای نیز روی حقایق و واقعیات می کشد. حقیقتاً ما نمی دانیم که با چه کسی همکلام شده ایم و حتی گاهی جلوتر می رویم و از او تصویری ایده آل در ذهن خود می سازیم. بسیاری از منحرفان جنسی امروزی در اینترنت حضور فعال دارند. یا شخصیت های ضد اجتماعی، افرادی بسیار با هوش که از هوش و توانایی خود در جهت سوء استفاده از اعتماد دیگران نهایت بهره را می برند. آیا آن که ما با او وارد ارتباطی عاطفی و احساسی شده ایم معتادی جنسی یا آدمی ضد اجتماعی و فرصت طلب نیست؟ گاهی پاسخ به این سؤال برای افرادی که در این باره نیز از روش آزمون و خطا استفاده می کنند تاوانی سنگین به بار می آورد.
از طرف دیگر، هر کس، شاید لحظاتی در قالب رؤیاها و تخیلات، خود را طور دیگری تصور کند و لذت ببرد، اما آیا فرو رفتن مکرر و هر روزه، در قالب انسانی استثنائی و بی عیب و نقص، رفته رفته به عادتی جذاب و پروسوسه اما غیرقابل ترک در نخواهد آمد؟ عادتی که اندک جسارت و جرأت ما را در عرضه ی خود، «آن گونه که هستیم»، سلب کند؟ برخی از آدم تصویری که از خود در ذهن دارند مخدوش و بد است (خواه در واقعیت بیرونی چنین باشد خواه نه)، مثلاً کسی که بینی خود را خیلی بزرگ می بیند، آکنه ی صورت دارد و یا برخی از افراد بسیار چاق که از بدن و اندام خود رضایت خاطر ندارند یا کسانی که مسائل جسمانی عمده تری دارند و فرضاً روی صندلی چرخ دارند. یا افرادی که به هر دلیل دیگری از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند. این ها هم ممکن است پشت نقاب گمنامی اینترنت وارد روابط اینترنتی شوند و با افراط و عادت به آن، روابط واقعی را از یاد ببرند. این عزیزان نیز باید تأمل کنند که آیا فقط نقصان ها و ضعف ها را می بینند و یا بر توانایی ها و نقاط قوت خود نیز تأکیدکافی دارند؟ آیا در گذشته توانسته اند با همین محدودیت ها ارتباط های دلپذیر و موفقی را تجربه کنند؟ آیا با همین نقایص و کاستی ها هم مورد محبت و عشق خانواده و دوستان واقع شده اند یا نه؟ آیا ما عزیزان مان را با ماسک ها و نقاب های رنگارنگ است که دوست داریم یا با چهره ای پف آلوده زمانی که از خواب بر می خیزند، از پله ها به زمین می افتند و صورتشان در هم و گریان می شود و یا از شدت بیماری استفراغ می کنند؟ روابط واقعی انسانی، صمیمیت حقیقی و عشق عمیق، چیزی فراتر از نقاب ها، تخیلات و رؤیاها و حتی زشتی و زیبایی صوری به انسان ها عرضه می کند. گاهی این واقعیت را فراموش می کنیم و یا به واسطه ی پرده ای از اوهام و خطاهای شناختی و فکری آن را نمی بینیم. گاهی مشاوره و آموزش شناختی و رفتاری و آموزش مهارت ابراز وجود و جرأتمندی در افزایش اعتماد به نفس و احیای سلامت روان این عزیزان بسیار مؤثر و کارساز است.
2- سهولت:
ایمیل فرستادن کار علی را آسان کرده و او نیاز به حضور رو در رو با ظاهری مناسب را حس نمی کند.
اینترنت برای مشترکین خود تسهیلاتی در روابط فراهم کرده است. گاهی سایت های مربوطه، از عهده ی همه ی مراحل یک مراحل یک رابطه ی رمانتیک برمی آیند: جور کردن افراد بر اساس ویژگی های ظاهری و سلیقه ها، هماهنگی زمانی برای ارتباط، انتخاب نحوه ی ارتباط (اتاق چت، ایمیل و...) و حتی امکان دیدار و ملاقات حضوری. و اما آسیب این سهولت اینترنتی چیست؟ سهولت برقراری ارتباط، به تعدد روابط می انجامد. آن جا که با فرستادن پیامی یک رابطه شروع می شود و با فشار دادن دکمه ای تمام می شود، روابط اینترنتی به تکرار و تعدد می رسد. خوب، خسارت این تعدد چیست؟ یکی از ویژگی های تکرار و تعدد در روابط، از بین رفتن حریم هاست. حریم های ذهنی و روانی، حریم های خانوادگی و حریم های اجتماعی. این ها محدوده هایی است که زیر پا گذاشتن شان، بر خلاف تصور عده ای، لزوماً حاصل و معنای مثبتی در بر ندارد و گاهی به تعارض ها و واکنش های شدید روانی می انجامد. آن جا که عقاید آرامش بخش ما و افکاری که با آن تربیت و بزرگ شده ایم و به رشد و پویایی ما کمک کرده به یکباره مجروح و پایمال می شود، غالباً اولین خسارت را خودمان متحمل می شویم. خسارت و لطمه ی دیگر تکرار، عادت است. ماهیت روابط عاطفی و جنسی به گونه ای است که حتی در افرادی که زمینه ی قبلی هم ندارند می تواند شدیداً عادت آور باشد. عادت و وابستگی به روابط اینترنتی، بخش مهمی از کلیت مورد صحبت در این کتاب است که به عوارض آن اشاره کرده ایم.
به علاوه، روابط اینترنتی، اگر جنسی نیز شود خسارت دیگری نیز در بردارد و آن بروز انحراف جنسی (پارافیلیا) است. یعنی تخیلات جنسی، به جای کنترل و هدایت در قالب ارتباطی طبیعی و توأم با سلامت، از طریق سیم ها و کابل ها و کاربرها، یعنی از مجرا و مسیری غیرطبیعی، راه خود را به بیرون باز می کند و این مصداق انحراف از طبیعت وجود و انحراف جنسی است که البته از نظر طب نیز اختلال تلقی می شود و نیاز به درمان روانپزشکی دارد.
گاهی سهولت در برقراری ارتباط در کنار گمنامی باعث نشانه روی غلط افراد هم می شود! برخی، احساس و ارادتی را که شاهد مدت ها نسبت به شخصی داشته اند و به دلیل نداشتن جسارت ابراز وجود، (که امری قابل آموزش است) آن را ابراز و بیان نکرده اند، به شخص دیگری در اینترنت نثار می کنند و بدین ترتیب در گزینش و انتخاب مسیر دچار اشتباه می شوند.
3- فرار:
میترا از محیط پر تنش منزل فرار می کند، علی از شرم و خجالتِ ارتباط رو در رو و احمد هم از بیکاری و مشکل مالی و زناشویی.
بله، گاهی حتی از روابط (واقعی) به روابط (اینترنتی) فرار می کنیم. از مشکلی که با پدر و مادر داریم، از مشکلی که با همسر داریم و... فرار کردن از مشکلات، یکی از راه حل هاست و احتمالاً آسان ترین آن ها. به علاوه، جایزه ای فوری هم در آن هست و آن، کاهش تنش و استرس با دور شدن از مشکل است. گاهی پاداش دومی نیز هست و آن ورود به دنیای لذت، تخیلات و فراموشی است. در بسیاری از اعتیادها - چه به روابط و رفتارها و چه به مواد مخدر - این پاداش دوم هم قضیه را پیچیده تر و دشوارتر می کند. و اما سؤالاتی هم مطرح می شود. آیا فرار و اجتناب از مشکلات به دنیای روابط اینترنتی می تواند دوام داشته باشد؟
این فرارها معمولاً دوام ندارد. احمد آن گاه که از اینترنت خارج می شود، به گفته و تعبیر خودش، مشکلات با همه ی سختی و فشار بر سرش آوار می شوند. فرار علی هم از ارتباط چهره به چهره با همکلاسی اش کمکی به او نخواهد کرد. این اولین تجربه ی اوست. آیا از سایر موقعیت های اجتماعی که باید بر شرم و ترس خود غلبه کند و همسر انتخاب کند، در جلسه ی پایان نامه در حضور اساتیدش دفاع کند و یا در مصاحبه ی استخدام شرکت کند نیز می تواند فرار کند و اگر چنین بکند آیا برای او حاصلی جز شکست و ناکامی در عرصه های مهم زندگی یعنی تحصیل، کار و ازدواج در پی خواهد داشت؟
شاید زمان آن رسیده که به جای فرار و جایگزینی روابط اینترنتی، به راه حل های مناسب تر و بادوام تر فکر کنیم تا از این که فرار به صورت الگویی تکرار شونده و بخشی از ذات و شخصیت ما درآید، جلوگیری کرده باشم.
افراد با چه الگوهایی ارتباطی وارد روابط عاطفی اینترنتی می شوند؟
- خیلی از روابط عمیق و شدید اینترنتی، بدون ذره ای قصد و منظور قبلی برای ارتباط پیش آمده است. دختر خانمی در مورد مشکل فنی کامپیوترش سؤالی می پرسد، در آن زمان، حتی لحظه ای هم به ذهنش خطور نمی کرده که شاید روزی وارد روابط متعدد عاطفی و جنسی از طریق اینترنت شود. صحبتی ساده در اتاق چت درباره ی موضوعی اجتماعی به صحبتی خصوصی، تماس تلفنی و روابط رمانتیک می انجامد. شاید بسیاری از افراد که از این الگو به وابستگی به روابط اینترنتی دچار شده اند، تمایلات ناخودآگاه و پنهانی (اصطلاحاً زمینه ی قبلی) داشته اند، زمینه ای نهفته و خاموش که با دیدن شرایط مساعد یعنی اینترنت - که در حقیقت رسانه ای خنثی است - شعله ور شده است.
هنگامی که می بینیم الگویی مشخص و تکرارشونده در ورود به روابط اجتماعی پر تنش و پر عارضه داریم، بهتر است رجوعی به خود نیز بکنیم و به جای آن که صرفاً اطرافیان، محدودیت ها و مشکلات را مقصر و مسبب قلمداد کنیم، بررسی کنیم که آیا خودمان هم تمایلی ناخودآگاه به ورود به روابط پر تنش و پر دردسر داریم یا نه.
- الگوی دیگری از روابط وجود دارد؛ آن که اجازه ندهیم روابط به عمق برود. روابط را در سطح نگه داریم و در عوض تعداد آن ها را زیاد و زیادتر کنیم. این الگو در فضای ارتباطی اینترنت بسیار شایع است. معمولاً این گونه عزیزان، فهرست بلند بالایی از اسامی دوستان اینترنتی بر صفحه ی مانیتور درست کرده اند. ده ها و ده ها دوست که ظاهراً و در کلام با آن ها چنان هستیم که گویی سال هاست که می شناسیم شان، در حالی که اصولاً نمی دانیم که هستند و چقدر درست می گویند. به طور کلی منطق برخی این است که دوست هر چه بیشتر، بهتر! این صحیح است که ما باید شبکه ی حمایتی وسیع و غنی از دوستان در اطراف خود داشته باشیم اما نباید از کیفیت و عمق روابط نیز غافل شویم. دوستی های متعدد و فراوان بدون توجه به عمق و صمیمیت واقعی، معمولاً به سطحی و نازل شدن کیفیت روابط بین فردی منجر می شود و همین سبب آن است که یک ارتباط از آن رضایت خاطر و لذت، و از آن «احساس واقعی رابطه» تهی شود.
- برخی از روابط هم عامداً و با قصد قبلی شروع و به وابستگی شدید ختم می شود. آمارها نشان می دهد که مردان عموماً از ورود به روابط اینترنتی انگیزه ای مشخص دارند: سکس. بر خلاف زنان، که نیت اصلی شان از ورود به روابط اینترنتی، برآوردن نیازهای عاطفی و احساسی است. برخی از دختران نیز به دنبال تحقق آرزوها، ایده آل ها و رؤیاها در قالب ازدواجی ایده آل با شخصی متمکن، موفق و ... از کشوری غنی و پر از امکانات هستند و به تعبیری مختصر با آدرسی اینترنتی در انتظار شاهزاده ای سوار بر اسب سفید از کشور آفتاب نشسته اند. بسیاری از دختران در کشورهای آسیای جنوب شرقی، روسیه و اخیراً افریقایی چنین رؤیایی را در سر می پرورند. (شاید برخی از دختر خانم های کشور خودمان هم با چنین فانتزی هایی وارد فضای ارتباطی اینترنت شوند). این که چنین شاهزاده ای هم پشت کامپیوتر قرار بگیرد و اسب راهوار و تیزروی کیلوبایتی خود را زین کند و با چنین نیتی به سمت یکی از هزاران هزار متقاضی ازدوج بیاید، قدری تأمل برانگیز است! آمارها نشان می دهد که حتی در کشورهایی که برای چنین امری، مؤسسات بین المللی و شبکه های غیرقانونی و قانونی (معروف به دلالان ازدواج اینترنتی) فعالیت گسترده دارند، فقط یک درصد روابط عاطفی اینترنتی به ازدواج ختم می شود.
اما گاهی تفسیر و تحقق رؤیاها و ایده آل ها در عالم واقعیت برای همین درصد ناچیز هم می تواند به گونه ای دیگر باشد. در سال 2006 دولت آمریکا به دنبال افزایش بی رویه ی آمار خشونت و آزار جسمی و جنسی زنان وارداتی توسط مردان آمریکایی، برای ازدواج، قانونی را تصویب کرد که طی آن ابتدا باید سوابق جنایی، وضعیت تأهل قبلی و همین طور استعلامی از اداره ی انحرافات و خشونت های جنسی، برای مرد متقاضی مورد بررسی قرار گیرد و سپس اجازه ی چنین کاری صادر شود. به دنبال اذیت و آزار و رها شدن بسیاری از این زنان بدون سر پناه در جامعه، سر و صدای مالیات دهندگان هم در آمد تا کمک کنند که چنین محدودیت هایی اعمال گردد. گزارش یکی از این خانم ها چنین بوده:
«یک طرف سرم هشت تا بخیه خورده و طرف دیگر هم له شدگی دارد. او تقریباً هر روز سرم را به دیوار می کوبید و اگر می خواستم به دکتر بروم تهدید می کرد که چیزی نگویم.»
گاهی بین تخیلات و رؤیاهای ما و اقعیت بیرونی فاصله ای چشمگیر وجود دارد. شاید هم شاهزاده ی ما در آن سوی دنیا، آدمی بی کفایت در برقراری ارتباط مؤثر با زنانِ جامعه و از فرهنگ خود بوده و به دنبال ارضای تخیل قدرت و تسلط بر زنی مطیع و منفعل از کشوری فرو دست آمده است.
بسیاری از روابط اینترنتی هم به همان فضای اینترنتی ختم نمی شود و بعد از تماس، نوبت به دیدار و ملاقات می رسد. اغلب چنین دیدارهایی، طبق آمار و مطالعات، منجر به یأس و پشیمانی و سرخوردگی از ملاقات می شود. اما در مواردی، اتفاقات دیگری از جنس تعدی و قتل هم داریم.
خشونت های ناشی از قرار ملاقات از مسائل جدی و مورد توجه در همه جای دنیا به خصوص در ارتباط با نوجوانان است و بسیاری از این موارد، ناشی از قرارهای اینترنتی است. یعنی قرارهایی که به دلیل ناشناس بودن طرف مقابل و یاغیر مقابل پیش بینی بودن واکنش هایش و به علاوه بی اطلاعی خانواده از چنین قرارهایی، به انواع خشونت (جسمی، جنسی یا عاطفی) ختم می شود. در ایران به دلیل اختفای چنین قرار هایی، آمار و اطلاعی از وسعت این معضل نداریم. (اما گاه در صفحه ی حوادث جراید خبرهایی تکان دهنده در این باره به چشم می خورد) طبیعی است که ویژگی های ارتباط اینترنتی مثل گمنامی و بی چهرگی در روابط، این نگرانی را ایجاد می کند که نکند آدمی ضد اجتماعی و دچار انحراف و اعتیاد جنسی در آن سوی چنین قرار باشد. به علاوه، اگر مردی برای حضور در چنین قرار یک فرسخ راه می آید، دختر خانم ایرانی باید ده ها فرسخ طی کند و در هر قدمی هنجارها و مرزهای سرشتی ، تربیتی و فرهنگی را زیر پا بگذارد و با هر زیر پا گذاشتن، ریسک از دست دادن حمایت های خانواده، جامعه و قانون را هم بر خود بخرد. از مزایای تفکر خلاق و انتقادی، حساب منطقی سود و زیان در روابط است. البته که هیجان، ریسک می طلبد، اما سؤال این جاست که آیا تجربه ی هیجانِ دیدار آدمی که واقعاً نمی شناسیم و نمی دانیم که کیست و نیت او چیست و آیا سلامت روانی دارد یا نه، به تقبل همه ی استرس ها و تنش ها و عوارض احتمالیِ در انتظار (و از جمله انواع خشونت و تعدی و قرار گرفتن در موقعیتی بدون حمایت و راه گریز) می ارزد یا نه؟ البته که پاسخ این سؤال، قدری تأمل می طلبد.
امروزه در ایران تلاش های معدودی در حال انجام است که امکان روابط اینترنتی جهت ازدواج، با رعایت و بررسی جوانب و آسیب ها و تحت نظارت قانون مهیا شود، که البته هنوز در مرحله ی آزمون است و قطعاً نیاز به مطالعات علمی دانشگاهی و بررسی و تأمل بیشتر این پدیده ی وارداتی و تأثیر آن بر فرهنگ و هنجار جامعه و به خصوص ارزیابی واکنش جامعه و فرهنگ ما از آن دارد.