کریستین بوین می گوید فقط به ندای کودک درون خویش گوش بسپار نه هیچ .....


در کودکی ام غوطه ور می شوم

به آرزوها و رویا هایم  میرسم سری به شور شوق کودکی میزنم با دقت به لجبازی ها و بهانه جویی های کلافه کنند آن توجه می کنم


به حال خود نگاهی می کنم

تنها چیزی که از کودکی ام با من ماند .....یک بهانه جویی است و یک شور و شوق .

همان شور و شوقی که پدرم به من داد در پاسخ بهانه جویی هایم که مادرم برایم ازش قصه ها گفته بود.

خوب یادم می آید وقتی پدرم گفت به آرزویت رسیدی تا صیح بیدار ماندم تا شاهد برآورده شدن آرزویم باشم


سال ها میگذرد ... عادت و یک نواختی مرا در خود غرق نمود

ولی من همچنان مانند کودکیم بهانه جوی سفری هستم که از شوق خبرش تا صبح بیدار می مانم ....


امشب هم بیدار مانده ام به شوق دیدارش ...

صبح راهی حریمش هستم

همانند کودکیم هیچ چیز اینجا تغییر نکرده ....

او همان کسی است که مادرم همیشه

لقب‌هایش را برایم گفته او رضا، صابر، زکی، ولی، وفی، صدیق، رضی، شمس الشموس، معین الضعفاء و الفقراء، غریب الغربا، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، رب السریر، رئاب التدبیر، شمس توس، خورشید ولایت، ضامن آهو، عالم آل محمد، ثامن الحجج، امام الرئوف است ...


ادامه دارد وقتی از سفر برگشتم ...همین بس که هر چه هست مرا  ار برکت کرم اما رضا است


علی الله فی کل الامور توکلی      وبالخمس اصحاب الکساءتوسلی

محمد المبعوث وابنیه بعده            وفاطمة الزهرا و المرتضی علی