نزدیک عملیات بود. میدانستم دختر دار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون.
گفتم: این چیه؟
گفت: عکس دخترمه.
گفتم: بده ببینمش.
گفت: خودم هنوز ندیدمش.
گفتم: چرا؟
گفت: الان موقع عملیاته. میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد.
شهید مهدی زین الدین
میخوایم افتخار بدین بیاین تو حلقمون و از مطالب و تجربیاتتون استفاده کنیم اگر افتخاربدین تبادل لینک کنیم تا بازدیدهاتون هم بالا بره
این وبلاگ منه :http://ghalamfars.blog.ir/
اجرکم عندالله
مدیریت قلم فارس