این یک ماه اخری خیلی تلخ گذشت اما الهی شکر که گذشت ....

از تصادف ... مرگ ....اتفاق ناگوار مفقود شدن تا .....جدا 


اما الهی شکر امسال بیمه حضرت ذهرا بودیم 

اولین روضه سال فاطیمه بود رفتم آخری هم که با فاطمیه بود رفتم 

 سال خوبی بود ....شکر شکر شکر ....

خوبی هاش که بشمارم ....منهای روز های بد کنم یه ۳۰۰ روز خوب می مانه ....

امسال مهمترین اتفاق زندگیم به کرم امام رضا حضرت زهرا رقم خورد ....

که برام امسال رو ماندگار خاطر انگیز کرد .....

امسال هم یه چیزی ماند مثل سال های قبل آرزوش به دلم مانده ...


یک کلام بگم یا علی


گفتم به یادشهیدعلیمحمدی مؤسس وفرمانده پادگان(امام سجاد اقلید)یک"یازهرا(س)"سینه کوه مجاور پادگان بنویسید.
20شبانه روزبسیجی هاباوضو این کار را کردند. خواب مهدی رادیدم وسط میدان صبحگاه ایستاده بود.گفتم از فرماندهی من راضی بودی؟
گفت همه کارهایت یک طرف،آن "یازهرا"که به یادشهدانوشتید یک طرف.
هدیه به شهیدمحمدمهدی علیمحمدی صلوات"شهدای فارس"


راستی ...

میگفت پای رفتن ندارم … راست میگفت: آخرشم با سر رفت …

"سردار"محمد ابراهیم همت رو میگم ...

منم دیگر پای رفتن ندارم ....