«ناتوی فرهنگی» اصطلاحی است که اولین بارخانم فرانسیس استیونر ساندرز در کتابی با عنوان «جنگ سرد فرهنگی» منتشر کرد و به کار برد.

خانم ساندرز می نویسد که طبق طرحی که ملوین لاسکی ارائه کرد کورد مه یر رئیس بخش عملیات بین المللی سیا و همکارش آرتور شلزینگر حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد یک شبکه فرهنگی غول آسا در جهان منجر شد.این اصطلاح در مقابل پیمان ناتو به کار گرفته شد پیمانی که آمریکایی ها به عنوان یک مجموعه مقتدر نظامی برای خود بوجود آوردند و برای سرکوب متعرضان در جهان از آن استفاده می کردند در مقابله با دشمن آشکار از پیمان ناتو استفاده می شد پس به فکر چاره افتادند تا به مرور دین و غیرت و انسانیت را نیز لگدکوب کرده و به مرور و به آرامی مردم کل جهان را در سیطره خود داشته باشند و بدین ترتیب به تهاجم فرهنگی و یا جنگ نرم روی آوردند و به خصوص پس از انقلاب اسلامی بیشترین تهاجم فرهنگی و دینی را در ایران یرنامه ریزی نمودند که بسیار چیز خطرناکی است.

 

 تهاجم فرهنگی، شبکه های مجازی، جنگ نرم



تهاجم فرهنگی؛جنگ نرم دشمن

 

رسانه ها از ابزارهای مهمی هستند که در ناتوی فرهنگی به کار گرفته می شود تا هویت واحد انسان مدرن غربی را جایگزین هویت های ملی – دینی کنند. رادیو ، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، بازیهای رایانه ای که اسطوره ها و الگوهای جدیدی را مطرح می کنند و از طریق ایجاد خودباختگی فرهنگی و ترویج روحیه بی تفاوتی سبب می شود که اسطوره های ملت ها تضعیف ، تخریب و نابود شوند و یا آنچنان بر قومیتها تأکید می کنند و با ایجاد فرقه های جدید و دست ساخته تلاش می کنند تا درگیری های داخلی و خونریزی های قومی را مقدمه سستی و اضمحلال فرهنگی ملت ها قرار دهند. به طوری که ترویج فرهنگ و هنجارهای غربی از طریق سازوکارهای تربیتی ، آموزشی و استفاده از ابزار رسانه همچنین ترویج اسلام سکولار و تقویت سلفی گری و گرایش به مذاهب انحرافی از بخشهای مهم و نرم افزاری طرح خاورمیانه بزرگ است.

 

از طرفی تیغ فرهنگی را متوجه متزلزل ساختن اقتصاد کشورها و در راستای آن تضعیف باورهای دینی و مذهبی مردم مسلمان ایران به ویژه نسل امروز نمودند و در کمال تاسف در کشور عزیزمان ایران به مسائلی برخورد می کنیم که شاید از نظر عموم به افسانه بیشتر شبیه باشد تا به واقعیت اجتماع. با پا گذاشتن شبکه های اجتماعی به درون بنیاد مقدس خانواده دین ستیزان و دشمنان، بیشترین و بهترین بهره را برای پیشبرد این جنگ خانمان برانداز نرم و روانی داشته اند و با کمی جستجو در مجازی هایی از قبیل فیس بوک به و قایع تلخی بر می خوریم که هر چند تلخ اما نیاز به واگویه دارد تا هم به گوش دولتمردانی برسد که دغدغه اصلی آنها مقام و موقعیتشان است و انگار درد مردم را ندارند و یا گمان می کنند تهاجم فرهنگی داستانی بیش نیست و از طرفی مطرح نمودن مسائلی که توسط افراد سودجو و ضد اجتماعی در کمین خانواده ها است باید آنقدر شفاف و روشن بیان شود تا مبادا غفلت خانواده از فرزند باعث یک عمر پشیمانی باشد.

 

جنگ نرم از طریق شبکه های اجتماعی

 

پدیده دختران فراری مسئله جدیدی برای خانواده ها نیست عنوانی است که از دهه ۸۰ بیشتر از سوی دلسوزان فرهنگی مطرح می شد اما کمتر مورد توجه قرار می گرفت ، این کم توجهی در چند سال گذشته امروز خودش را نمایان ساخته و اگر کمی به اطراف محل زندگی مان دقت کنیم این دختران فراری را در غالب ها و صورت های مختلف مشاهده می کنیم ، از دست فروش کنارخیابان گرفته تا گل فروشان سر چهار راه ها و زنان خیابانی که اکثرا معتاد و یا دست فروش مواد مخدر هستند و یا در باند های فساد و فحشا به دست افراد سودجو افتاده اند.باندهایی که توسط کسانی اداره می شود که از این راه سود کلانی به جیب زده و همواره به دنبال طعمه هایی هستند که از خانواده بریده و گریخته به دامان پلید اینان پناه برده و در نهایت جز نابودی چیزی در انتظار آنان نیست در حالی که اول خانواده ها با تربیت نادرست و بعد مسئولین با غفلت خود و در نهایت دختران لجام گسیخته با حماقت خود جیب ناتوهای فرهنگی را پر کرده و خود متضرر در دنیا و آخرت بر جای می مانند.

 

غفلت دولتمردان و وقاحت سودجویان و گردانندگان خانه های فساد تا جایی پیش رفته که در شبکه های اجتماعی آزادانه به تبلیغاتی وسیع این انحرافات و کجروی ها برای در اختیار گذاشتن زنان و دخترکان از پایین ترین سنین یعنی ۱۱یا۱۲ سالگی تا الی آخر در اختیار مردان خوش تیپ و پولدار پرداخته اند و بدون هیچ ترس و واهمه ای از این که کارشان خلاف قانون است آزادانه به بازار روسپیگری رونق داده و بی هیچ هراسی در پی تبلیغ کار قبیح خود هستند! و در پی تبلیغات وسیع برای جمع و جذب کردن مردان پولدار و البته مودب و با شخصیت!! هستند و این برای جامعه ما یعنی فاجعه، چرا که ما بنابر اعتقادات و باورهای دینی نمی توانیم ناظر مسایل این چنینی در کشور اسلامیمان که با خون هزاران شهید و جانبازی جانبازان و ایثار گران بر پایه امنیت برقرار شده است باشیم، آیا وقت آن نرسیده مسئولین کمی هم به معضلات و پدیده های قبیح بوجود آمده در جامعه بپردازند؟!آیا وقت آن نرسیده امت اسلامی با ارزش دادن به شخصیت و عزت نفس خود پرچمدار مبارزه با تهاجمات غرب به فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی باشد؟

 

وقتی به صحبت های بسیاری از دختران و پسران فراری گوش می دهی علت فرار همه آن ها یک چیز مشترک است و آن هم نابه سامانی خانواده که عواملی همچون خشونت و آزارهای فیزیکی، اعتیاد، طلاق و فقر اقتصادی و فرهنگی دارد. گرچه بررسی ها و تحقیقات نشان می دهد که نبود آموزش مهارت های زندگی در مدرسه و یا به هنگام نبودن این آموزش ها نیز در فرار نوجوانان از منزل و انحرافات دینی و اخلاقی، تاثیر به سزایی دارد. در سال های اخیر برخی از باندهای شیاد و خلافکار با هنجارشکنی و تضعیف باورهای دینی و اعتقادی نوجوانان و جوانان به دنبال جذب آن ها هستند که اولین قدم مثبت برای آنان در این راه فرار نوجوان از منزل است. بنابر نظر اکثر کارشناسان اجتماعی دختران و پسرانی که از منزل فرار می کنند بهترین طعمه برای باندهای فساد و فحشا، فروش مواد مخدر و بزهکاری و سرقت هستند. بنابراین برنامه ریزان فرهنگی و مسئولان باید با نهادینه کردن آموزش مهارت های زندگی در مدارس و خانواده ها، زمینه و عوامل ترک منزل از سوی نوجوانان و جوانان را از بین ببرند.

 

لازم به ذکر است که نه تنها غرب با انواع و اقسام ترفندها و جاذبه های پوشالی از قبیل ضد ارزش کردن خانواده، توسعه و گسترش شبکه های مبتذل اجتماعی و ماهواره و در اختیار قرار دادن راحت و ارزان آین شبکه ها به مردم همت گمارده، بلکه خود ما نیز با فاصله گرفتن از آموزه های دینی موجب ترویج مدگرایی و ارائه مدهای آرایشی و پوشش زننده، پرخاش‌گری و ستیزه‌جویی، و تمایل به سوی شبکه های اجتماعی که هدفدار هستند می شویم و به جهت دهی آنان کمک می کنیم مثلا گوگل از روی کلمات مورد جستجو افکار سنجی آمارگیری می کند و از روی کلمات مورد جستجو نگرانی جوانان را از موضوعی خاص مورد بررسی قرار داده و برای دشمنان گرا می دهد تا در کجا سرمایه گذاری کنند و فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی نیز همین کار را انجام می دهند و به نوعی به تخلیه اطلاعاتی مردم می پردازند که اگر طرز درست استفاده از امکانات را به فرزندان یاد بدهیم درگیر معضلاتی چون فرار و جذب دختران به خانه های فساد نخواهیم شد و ناتوی فرهنگی و یا به عبارتی جنگ نرم دشمن را بی ثمر و بی اعتبار خواهیم کرد.

 

باید آگاه باشیم پشت پرده غرب، تفکر صهیونیسم با آرمان سیطره بر جهان قرار گرفته است به طور کلی شاخص ها و اهداف تهاجم فرهنگی مبتنی بر تبعیض و نابرابری بین فرهنگ مهاجم و مورد هجوم است. تهاجم فرهنگی خواهان سلطه و ایجاد وابستگی است که پیروی یک طرف و شکست طرف مقابل را به همراه دارد و استراتژی آن جنگ بی پایان، همیشگی و نابرابر است. تهاجم فرهنگی خواهان تهی شدن فرهنگ مورد هجوم از ماهیت تمدنی و اخلاقی خویش و در مواردی به دلیل ضعف فرهنگ مورد تهاجم،تحمیل فرهنگ مهاجم صورت می گیرد. آنچه در برابر این سلطه گری فرهنگی می تواند مؤثر واقع شود، تاکید بر هویت های ملی و تقویت قومیت ها مبتنی بر وابستگی های مشترک، احیای اسطوره ها و ارزشها و الگوهای سنتی و تبیین آنها در جهت ایجاد اعتماد به نفس در ملتهاست. بی شک تاکید همگان بر ترکیبی از هویت اسلامی و ملی ایران است که می تواند ما را در ادامه این کارزار خطیر،قدرتمند و ثابت قدم یاری رساند و همه اندیشمندان و روشنفکران دنیای اسلام و ایران عزیز باید مبانی واصول هویتی خود را چراغ راهی قرار دهند که طولانی و پر فراز و نشیب است و انشاالله این راه به حکومت جهانی اسلام به رهبری امام عدالت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم خواهد شد.