روزنامه واشنگتن پست در مقاله ای به قلم مَت مک‌فارلند شرایط، موقعیت ها و محدودیت های راه اندازی یک استارت آپ در ایران را بررسی کرده. در این مقاله صحبت هایی از زبان برخی موسسان استارت آپ های ایرانی نقل قول شده که مراحل سخت و آسان انتخابشان در جایگاه یک کارآفرین ایرانی را به تصویر می کشد.
حسام آرماندهی و نازنین دانشور احتمالا از اولین کاربران اینترنت در ایران بودند. پانزده سال پیش حسام از اولین بچه‌های دبیرستانی در تهران بود که به اینترنت دسترسی پیدا کرد و نازنین هم در آن زمان اوقات زیادی را در چت روم های یاهومسنجر میگذراند. امروز اما این دو صاحب دو استارت آپ موفق در تهران هستند. هر دو شغل هایشان را در اروپا رها کرده و به ایران آمده اند. کافه بازار که حسام ۲۸ ساله از موسسان آن است و تخفیفان که نازنین ۳۰ ساله آن را به شرکتی پرسود تبدیل کرده است. حالا دبیرستان حسام دارای اینترنت بی سیم است. نازنین هم دیگر وقت کافی برای چت روم ها ندارد، اما مدیرعامل فعلی یاهو -مریسا میر- الگوی اوست.

سایه های دره سیلیکون در تهران [و ایران] دیده می شود. جایی که با وجود محدودیت ها و چالش های قابل توجهی که برای راه اندازی یک شرکت تکنولوژیک دارد، با استارت آپ ها، مراکز شتابدهنده و شرکت های سرمایه گذاری تبدیل به مکانی برای رشد اکوسیستم های تکنولوژیک شده است.

به گفته Eyad Alkassae -مدیر سرمایه گذاری Rocket Internet در خاورمیانه-: «[راه اندازی شرکت در ایران] به وضوح از هر کشور دیگری سخت تر است.» 


Rocket Internet یک کمپانی آلمانی است که نسخه های مشابه از تجارت های آنلاین موفق را در کشورهای در حال توسعه راه اندازی می کند.

به گفته برخی آگاهان اما، طی دو سال گذشته نقطه عطفی در رفع این مشکلات و محدودیت ها از سر این حوزه گذشته است.

نازنین دانشور (چپ) و خواهرش (راست) - موسسان تخفیفان

نازنین دانشور (چپ) و خواهرش (راست) – موسسان تخفیفان

نازنین دانشور که پس از سه سال کار در آلمان به ایران بازگشته می گوید: «وقتی که من به ایران آمدم هیچکس واژه استارت آپ را نمی‌شناخت.»

•••

به گفته سعید رحمانی که اولین شرکت سرمایه گذاری ایران -سرآوا- را تاسیس کرده: اگر شما به موارد مصرف واژه هایی همچون کارآفرینی، استارت آپ و سرمایه گذاری نگاه کنید، به نظر من با تمایلی حداقلی در اینجا روبرو خواهید شد. برای دو سال هیچ موردی دیده نمیشد. اکنون اما شما می توانید در مورد سرمایه گذاری حرف بزنید. سرمایه گذاری اینجا مُد شده است.

سعید رحمانی متولد ایران است و در سنین نوجوانی ایران را به قصد آمریکا ترک کرده. او برای IBM کار کرده و استارت آپی را نیز در آمریکا راه اندازی کرده است. پس از آن او برای یک شرکت اینترنتی به نام Naspers کار کرد و از او خواسته شد که موقعیت های سرمایه گذاری بازار استارت آپ های ایرانی را ارزیابی کند. نهایتا Naspers تصمیم گرفت از خیر سرمایه گذاری در ایران بگذرد، اما سعید به شخصه متقاعد شد و تصمیم گرفت با توجه به پتانسیل های ایران به زادگاهش برگردد.

او و سایرین که ترکیبی از جوانان تحصیل کرده را تشکیل می دادند، متوجه شدند گسترش بازار موبایل و افزایش سرعت اینترنت می تواند دورنمای خوبی برای استارت آپ های ایرانی موفق باشد. دیجیکالا از پیشتازان صنعت استارت آپ ایران، فروشگاه آنلاینی شبیه آمازون است. به گفته بنیادجهانی استارت آپ ارزش این شرکت ۱۵۰ میلیون دلار است.

imrs-1

مرکز توزیع ۱۰ هزار مترمربعی دیجیکالا در تهران

اما نشانه های دیگری نیز موجود است. جشنواره وب ایران که در سال ۱۳۸۷ به منظور باز شناسی بهترین وبسایت های ایرانی آغاز به کار کرد ، در ابتدا تنها ۱۰۰ شرکت کننده داشت. اما در آخرین دوره آن ۸ هزار وبسایت حضور یافتندو ۴۵۰ نفرنیز برای همایش های آن ثبت نام کردند. مرکز Start-up Grind نیز واحدی را به منظور ارتباط با کارآفرینان و آموزش آنها در تهران راه اندازی کرده است.

هم اکنون سه مرکز شتابدهنده در ایران در حال کار هستند که آواتک یکی از آنهاست. آواتک ماه گذشته اولین مرحله کار خود را آغاز کرد. آنها به افرادی همچون رضا هاشمی ۳۸ ساله که از موسسان پرشین بلاگ است پیشنهاد همکاری به عنوان مربی دادند. هاشمی ۱۳ سال پیش پرشین بلاگ را راه اندازی کرد؛ در زمانی که بخاطر عدم آشنایی سرمایه گذاران با این حوزه، هیچ امکانی برای جذب سرمایه وجود نداشت.

•••

اما حسام آرماندهی و نازنین دانشور که پیشروهای این مسیر هستند، با آگاهی از چالش ها، فرصت ها و با درک ناامیدی ها و سرخوردگی های راه اندازی یک شرکت اینترنتی در ایران، با قوانینی روبرو بودند که هم بازدارنده و هم کارساز بود.

 تخفیفان -کسب و کار سودآور نازنین دانشور- [که سایتی برای خرید گروهی‌ست]، تقریبا نمونه ای کپی شده از Groupon است. سایت او بیش از ۱ میلیون مشترک ایمیل دارد و روزانه ۲۵ پیشنهاد تخفیفی در آن قرار می گیرد. در یکی از بهترین پیشنهاد های تخفیفی سایت او، ۲۰ هزار بلیط یک فیلم سینمایی فروخته شد. او همچنین سایتی شبیه سرویس Yelp راه انداخته است.

اگرچه قوانین بین المللی در مورد ایران، مانع پیشرفت اقتصادی هستند، اما از سویی، خیال کارآفرینان ایرانی را تا حدودی از بابت رقابت با شرکت ها و رقبای خارجی که با محدودیت یا ممنوعیت فروش یا خدمات دهی در ایران مواجه هستند، آسوده می کند. با این حال موفقیت یک استارت آپ ایرانی نیز نهایتا با بن بست مواجه است و کارآفرینان امکان رویا پردازی های بزرگ برای گسترش تجارتشان در عرصه جهانی را ندارند. ضمن اینکه رشد منطقه ای نیز همیشه آنقدرها هم که به نظر می رسد سادهنیست.

به علاوه دانشور به مشکل دیگری نیز اشاره می کند. او به خاطر می آورد که در یکی از جلساتش با یکی از سرمایه گذاران بالقوه از او پرسیده شد: «رئیس شما کجاست؟» نازنین به او پاسخ داد: «من خودم رئیس هستم.» اما پاسخی که نازنین شنید این بود: «لطفا برو و با رئیست برگرد. ایده شما خوب است اما فقط با رئیست بیا و در موردش صحبت کن.»

نازنین در پی دریافت این پاسخ، ناامیدانه و متاثر به خانه بازگشت و موضوع را با پدرش در میان گذاشت. پدرش در پاسخ به او گفت: «به ایران خوش آمدی.».

نازنین اما جلسه مذکور را دوباره برنامه ریزی کرد و با پدرش به جلسه رفت. بدین ترتیب معامله جوش خورد. نازنین دانشور برای یک سال پدرش را در جلسات با خود می برد. پدر نازنین در ابتدای جلسات خودش را در جایگاه رئیس تشکیلات معرفی می کرد و سپس عقب می نشست و کار توضیح جزئیات را به دخترش می سپرد.

حسام نیز مشکلات خودش را داشته و از رفتار شرکت های دره سیلیکون نسبت به ایران نا امید شده بود. پس از دانشگاه، حسام که در یک برنامه آموزشی در سوئد پذیرفته شده بود، به زادگاهش برگشت. حسام در این باره می گوید: اگر به ایران باز می گشتم همه چیز را از دست می دادم. هر چیزی که خارج از ایران به دست آورده بودم. موقعیت کار در Airbnb و اندروید مارکت را داشتم. در حال از دست دادن همه چیز بودم، اما کماکان از شرایط [ایران] خوشحال نبودم. من حس کردم که باید همه چیز را در ایران خودمان بسازم.

در آن زمان کاربران ایرانی با محدودیت هایی در دسترسی به فروشگاه اپلیکیشن های اندروید مواجه بودند. این شد که در سال ۱۳۸۹ حسام با راه اندازی کافه بازار که فروشگاهی از اپلیکیشن های اندرویدی است، درها را برای کاربران ایرانی باز کرد. او ظرف سه ماه ۱۰۰ هزار کاربر را جذب کرد. هم اکنون بیش از ۱۰ هزار اپلیکیشن اندرویدی ایرانی که توسط دوهزار توسعه دهنده تولید شده اند در کافه بازار در دسترس کاربران ایرانی است و طبق گزارش بنیاد جهانی استارت آپ، ارزش کافه بازار ۲۰ میلیون دلار است.

آرماندهی برای مدیریت میزان رشد در فروردین ۱۳۹۱ از سرویس Zendesk استفاده کرد. استارت آپی دانمارکی که امکاناتی مانند پشتیبانی بهتر را برای کافه بازار مهیا می ساخت. او تصور می کرد که به واسطه اروپایی بودن Zendesk از تحریم ها علیه ایران در امان است. اما ناگهان پس از گذشت هفت ماه، سرویس مربوطه دسترسی او را قطع کرد. همه ایمیل ها و تیکت های پشتیبانی مشتریان نابود شد. او از Zendesk خواست که یک نسخه پشتیبان از اطلاعاتش تحویل دهد. اما هرگز پاسخی دریافت نکرد.

بنابراین کافه بازار به سیستم استفاده از ایمیل برای پاسخ دهی به مشتریانش بازگشت. او قابلیت ها و امکانات Zendesk را از دست داد. قابلیت هایی که اجازه می داد میزان بازدهی سرویس پشتیبانی در پاسخگویی به مشتریان را مورد بررسی قرار دهد. و تا امروز کماکان جایگزین مناسبی نیافته است.

در همین رابطه شایان شلیله که جشنواره وب ایران را راه اندازی کرده، می گوید: اگر شما به دنبال یک تکنولوژی باشید، اگر به دنبال یک ابزار باشید، اگر به دنبال خرید یک سرور باشید، اگر قصد سرمایه گذاری در سایر کشورها را داشته باشید، با وجود تحریم ها شرایط بدی خواهید داشت.

حسام آرماندهی همچنین پیش از این حسابی در مارکت اندروید گوگل داشت که در آن یک اپلیکیشن تقویم فارسی گذاشته بود. و حساب مربوطه بعدها توسط گوگل معلق شد.

در سال ۲۰۱۲ حسام در کنفرانسی در بارسلونا از اریک اشمیت -رئیس وقت گوگل- در مورد آگاهی اش از محدودیت های دسترسی به سرویس های گوگل در ایران پرسید. 
اشمیت ابراز تاسف کرد و تنها به قوانین و تحریم ها علیه ایران استناد کرد. سپس با گفتن جمله: «جایی مثل زندان اینترنت ندارد»، جمعیت را به خنده انداخت.

آرماندهی در این باره می گوید: او حتی پاسخ سوال مرا با احترام نداد. این مساله باعث شد من انگیزه بیشتری برای آماده سازی سرویسی که گوگل به شهروندان ایران نمی داد داشته باشم.

سینا زند کریمی ۲۰ ساله از کسانی بود که در بازار موفقیت هایی کسب کرده بود. کسی که اپلیکیشن هایی را برای کافه بازار ساخته است. او ظرف دو ماه مبلغی معادل ۲۰ هزار دلار از طریق عرضه یک بازی اندرویدی در کافه بازار به دست آورده است. او می خواسته که یک استدیوی ساخت بازی های در ایران داشته باشد اما والدینش مانع او شده اند، تا زمانیکه تحصیلاتش را در دانشگاه صنعتی شریف به اتمام رساند. تعداد زیادی از دانشجویان و دانش آموزان از جمله افراد مستعد حوزه تکنولوژی به حساب می آیند؛ مانند موسسان سرویس دوست یابی Zoosk.

اگرچه بسیاری از شاگرد اول های دانشگاه -مانند موسسان Zoosk- ایران را به منظور ادامه تحصیل و راه اندازی کسب و کارشان ترک کرده اند، اما دلایل زیادی نیز می توان برشمرد که این افراد مستعد بتوانند در کشورشان نیز موفق باشند.

برادران ۳۵ ساله و دو قلوی محمدی -حمید و سعید- شرکت عظیمشان دیجیکالا را پس از ناامیدی از خرید یک دوربین DSLR در ایران راه انداختند. آنها نزدیک به دو ماه را برای خرید یک دوربین مناسب به تحقیق در سایت های فارسی پرداختند. سرانجام تصمیم به خرید یک دوربین نیکون D70 گرفتند و هیچ سایتی برای خرید آن در ایران پیدا نکردند. نهایتا دوربینی را از یک خرده فروش خریداری کردند.

اما تصاویری که با دوربین می گرفتند مات و بلااستفاده بود. وقتی آنها از یکی از دوستان عکاسشان در مورد عکس ها پرسیدند، او متوجه شد که لنز دوربین خریداری شده با یک نسخه غیراصل جابجا شده است. حمید محمدی در این باره می گوید: «فروشنده سر ما را کلاه گذاشت.»

بنابراین برادرها پس اندازی معادل ۲۰ هزار دلار را بر روی این تجارت سرمایه گذاری کردند. آنها دفتری را از برادرشان قرض کردند و او مبلغ اجاره را برای یک سال از آنها نگرفت.

امروز اما دیجیکالا روزانه ۳ هزار سفارش جذب می کند. برادران محمدی فکر می کنند که ارزش 150 میلیون دلاری شرکت‌شان بسیار بیشتر است. دیجیکالا هم اکنون ۴۵۰ کارمند دارد و انتظار می رود طی ۷ ماه آینده این تعداد به ۷۰۰ نفر برسد. این شرکت مراکز توزیعی را در ظرف ۲ ماه در ۱۶ شهر تاسیس کرده و بر روی امکان تحویل یک روزه در تمامی این شهرها مانور می دهد. تحویل تمامی اجناس فروشگاه توسط کارمندان دیجیکالا انجام می شود. 
این شرکت از ابتدا سودده بوده. اما امسال دیجیکالا روی رشدش تمرکز کرده تا بازار ایران را بیش از پیش در دست بگیرد. اگرچه برادران محمدی برنامه هایی برای تمرکز بیشتر روی بازار ایران دارند اما آنها قصد گسترش تجارتشان به افغانستان، ترکمنستان و عراق را نیز دارند.

محسن ملایری که موسس مرکز شتابدهنده آواتک است می گوید: چیزی که اتفاق افتاده ایده آل و رویایی است و حالا که آنها توانسته اند به موفقیت هایی در بازار محلی دست یابند پس می توانند آن را گسترش هم بدهند.