تربیت کودکان در عصر دیجیتال

اگر مداوماً عکس کودکتان را بدون رضایت او منتشر می‌کنید، منتظر باشید تا او نیز با دیگران چنین کند


اکثر کودکان امروز، طعم به‌اشتراک‌گذاری عکس‌هایشان را در صفحۀ شبکه‌های اجتماعی والدین چشیده‌اند. اما کمتر به این مسئله از نگاه کودکان توجه شده است. ممکن است مادری عکس کودکش را بدون آنکه نیت بدی داشته باشد، در وضعیتی مضحک و نامناسب منتشر کند، ولی این‌کار چندسال بعد، بچه‌اش را خجالت‌زده و غمگین کند. اما مسئله به اینجا ختم نمی‌شود، چرا که بچه‌ها خیلی وقت‌ها در شبکه‌های اجتماعی به همان شیوۀ والدینشان عمل می‌کنند.


 

واشنگتن ‌پست — دوستم لیندزی داشت وعده‌های ناهارِ روز بعد را بسته‌بندی می‌کرد که متوجه شد گوشیِ پسرش، کول، روی پیشخوان آشپزخانه می‌لرزد. کنجکاوِ شد که ببیند چه کسی در این وقت شب به او پیام داده است، گوشی را برداشت و رمزش را وارد کرد. لیندزی هم مثل اکثر والدینِ بچه‌های مقطع راهنمایی، به کول گفته بود که گاه‌گداری گوشی‌اش را چک خواهد کرد. به خودش گفت که فضولی نمی‌کند، بلکه کاری را می‌کند که هر مادر دل‌نگران دیگری در این شرایط انجام می‌دهد.

آنچه دید، نگران‌کننده بود. متنْ پیام خشمگینی بود از خواهر بزرگ بِکی، بهترین دوست کول. همین‌طور که لیندزی در میان پیام‌های کول عقب می‌رفت، فهمید که چرا بِکی آن‌قدر ناراحت است. او اینستاگرام کول را باز کرد، پسرش آنجا عکس بِکی، یکی از صمیمی‌ترین دوستانش را در لباس شنا، وقتی خم شده بود تا چیزی را بردارد، منتشر کرده بود. عکس قشنگی نبود و ظاهر آن می‌گفت که بِکی نمی‌دانسته که از او عکس می‌گیرند. عکس نظرات زیادی دریافت کرده بود که اکثرشان حالتِ بِکی را مسخره می‌کردند.

دوستم به‌وضوح از این قضیه ناراحت بود و می‌دانست که باید کاری بکند. کودکان ما به والدین وابسته‌اند تا به آن‌ها کمک کنند فهم درستی پیدا کنند از چگونگی پیش‌برد روابط، هم در جهان واقعی و هم دنیای آنلاین. جنیفر سیگر، روان‌شناسی در شهر گینزویل در فلوریدا می‌گوید «کودکان ۱۰ تا ۱۴ساله و نوجوان‌ها میان میل به دیده/پسندیده شدن و درک تأثیرِ رفتارهایشان، گیر کرده‌اند.» کودکان دچار سردرگمی عظیمی می‌شوند بینِ کاری که می‌دانند باید بکنند و کاری که فکر می‌کنند دوستانشان از آن‌هامی‌خواهند. «به‌اشتراک‌گذاری

لیندزی همان‌طور که به گوشی پسرش چشم دوخته بود، چاره‌ای نداشت به‌جز یادآوری دفعاتِ زیادِ انتشار عکس‌هایی از پسرش در حال انجام کارهایی خجالت‌آور

الکترونیکی، ایموجیِ ’شست‌های روبه‌بالا‘، یا در بسیاری موراد، ایموجی ’شست‌های روبه‌پایین ‘، جانشینی برای عزت نفس واقعی شده است.»

پس آیا آنچه کول منتشر کرد نمونه‌ای است از رفتارِ غریزی و غیرمنطقیِ نوجوانانه‌ای که سیگر توصیف می‌کند؟ یا چیزی بود که جایی یاد گرفته بود؟ لیندزی همان‌طور که به گوشی پسرش چشم دوخته بود، چاره‌ای نداشت به‌جز یادآوری دفعاتِ زیادِ انتشار عکس‌هایی از پسرش در حال انجام کارهایی خجالت‌آور. بسیاری از عکس‌ها و داستان‌ها، حتی پیش‌ازآنکه کول بداند فیس‌بوک چیست، به‌اشتراک گذاشته شده بودند. اما به‌موازاتِ آنکه کول رشد می‌کرد، به‌اشتراک‌گذاری‌ها ادامه یافت. او گاه‌گداری عکس‌ها را می‌دید و ظاهراً خجالت می‌کشید، اما به‌ندرت از مادرش می‌خواست آن‌ها را حذف کند. لیندزی نمی‌دانست آیا او هرگز آن‌قدر احساس قدرت کرده که این را بخواهد یا نه. دوستم نگران بود که به‌اشتراگ‌گذاری‌های خودش، به‌نوعی تأثیری گذاشته باشد بر عاداتی که داشت در کول آشکار می‌شد.

بسیاری از نوجوان‌های امروزی، در دورۀ پیش از شبکه‌های اجتماعی متولد شده‌اند. وقتی که آن‌ها وارد پیش‌دبستانی شدند، اکثر والدین‌شان حساب‌های فیس‌بوک داشتند. و بسیاری از والدینِ -تازه‌وارد به شبکه‌های اجتماعی- با هیجان، داستان‌های شخصی و خجالت‌آورِ کودکانشان را به‌اشتراک می‌گذاشتند. من در گذشته دراین‌باره نوشته‌ام که والدین چگونه باید تأثیراتی را در نظر بگیرند که این به‌اشتراک‌گذاری‌ها روی رشد روانی کودک دارند. کودکان از رفتار والدین سرمشق می‌گیرند. وقتی والدین مدام جزئیاتِ شخصیِ زندگیِ کودکان را به‌اشتراک می‌گذارند و سپس، پست‌هایشان را برای شمردنِ تعداد لایک و فالور چک می‌کنند، کودکان به کارشان توجه می‌کنند. بااینکه اکثر والدین بهترین نیات را برای بچه‌های خود دارند زمانی‌که داستان‌های خصوصی را روی شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک می‌گذارند، برای یاری‌شان در زمینۀ راهبردهای تربیت در عصر دیجیتال، راهنماهای کمی وجود دارد.

کودکان همیشه در حال جذب پیام‌هایی از منابع گوناگون، ازجمله والدین هستند. آن‌ها این رفتار مشاهده‌شده را در سنین بلوغ و بزرگ‌سالی تقلید می‌کنند. کاملاً محتمل است که به‌اشتراک‌گذاری (افراطی) 

بسیاری از کودکانْ سال‌های ابتدایی مدرسه را با حق‌وحقوق ناچیزی در قبالِ به‌اشتراک‌گذاری‌های آن‌لاین والدینشان گذرانده‌اند

والدین به کودکان آموخته باشد که به‌اشتراک‌گذاری عکس‌ها و داستان‌های خصوصی فردی دیگر، کاری است که از آن‌ها انتظار می‌رود و مناسب است انجامش دهند. درواقع، بسیاری از کودکانْ سال‌های ابتدایی مدرسه را با حق‌وحقوق ناچیزی در قبالِ به‌اشتراک‌گذاری‌های آنلاین والدینشان گذرانده‌اند.

والدین می‌توانند به فرزندان کمک کنند تا دلالت‌های به‌اشتراک‌گذاری آنلاینِ بدون رضایت را بهتر بفهمند، حتی اگر خود در گذشته دربارۀ فرزندانشان چیزهایی به‌اشتراک گذاشته‌اند. یکی از راه‌های مؤثر برای این کار، ارائۀ فرصتی است به کودکان بزرگ‌تر برای پاک‌کردن پست‌هایی که باعث سرافکندگی یا شرم می‌شوند. پیش از به‌اشتراک‌گذاری پست‌های آینده دربارۀ کودکان، خوب است والدین اجازه بگیرند. این‌کار به نوجوانان کمک می‌کند قدرت و اهمیت کنترل کردن ردپای دیجیتال را بهتر بفهمند. چیزی که به‌نوبۀخود به نوجوانان کمک می‌کند تا بفهمند چرا ضروری است که آن‌ها نیز، پیش از اضافه کردن یا تغییر دادن ردپای دیجیتال دیگران، رضایت آن‌ها را کسب کنند.

لیندزی، پس‌ازاینکه با هم حرف زدیم، گفت‌وگویی با پسرش داشت. بااینکه او به‌سرعت عکس را از اینستاگرامش پاک کرد، اما بخش بزرگی از آسیب قبلاً وارد شده و باعث رنجش و سرشکستگی بِکی شده بود. لیندزی برای اینکه به فهمِ کول کمک کند، پست‌های فیس‌بوک خودش را بیرون کشید که بسیاری از عکس‌ها، کول را در خردسالی نشان می‌داد. پسرش را در حالی‌که عکس‌ها را وارسی می‌کرد، نگاه کرد. هرچند خنده‌هایی در کار بود، متوجه شد که کول از تعداد زیادی از افشاگری‌های او تعجب کرده است. آن‌ها دربارۀ اهمیت کنترل ردپای دیجیتال افراد حرف زدند. به‌همین‌منظور، لیندزی پیشنهاد کرد تا پست‌هایی را که به‌نظر کول خجالت‌آور یا نامناسب بودند، پاک کند. کول پس از اندیشیدن به گفت‌وگویی که با مادرش داشت، صمیمانه از بِکی عذرخواهی کرد. او می‌دانست که بِکی هنوز حق دارد که عصبانی باشد، اما امیدوار بود که با پذیرش مسئولیت اعمالش، می‌توانند آغاز به جبران مافات کنند.

من نیز مثل لیندزی، عکس کودکانم را به‌اشتراک آنلاین می‌گذارم. سعی می‌کنم این کار را مسئولانه و با در نظر گرفتن بهترین کردارهایی انجام بدهم که طی پژوهش‌هایم

پیش از به‌اشتراک‌گذاری پست‌های آینده دربارۀ کودکان، خوب است والدین اجازه بگیرند

به‌تدریج یافته‌ام. شاید مهم‌ترازهمه این است که دیگر عکس‌های بزرگ‌ترین فرزندم را بدون کسب اجازۀ او منتشر نمی‌کنم. بااینکه سال‌های زیادی را صرف بررسی این موضوع، هم در مقام فردی دانشگاهی و هم یک مادر کرده‌ام، هنوز یافتن تعادل میان میل به‌اشتراک‌گذاری داستان‌هایم، هم‌زمان با محافظت از حریم خصوصی فرزندانم را سخت می‌یابم. هنوز برای دانستن اینکه چگونه رفتارهای به‌اشتراک‌گذاری خودم در شبکه‌های اجتماعی، زمانی بر عادات به‌اشتراک‌گذاری آن‌ها تأثیر خواهد گذاشت، خیلی زود است. فقط می‌توانم امیدوار باشم که با اندیشیدن پیش از فشار دادن دکمۀ به‌اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی، دارم به کودکانم اهمیت انجام همین کار را در خوراک‌های شبکه‌های اجتماعی‌شان، القا می‌کنم.

ما داریم اجتماعاتی را می‌سازیم و زندگی‌هایمان را ازطریق شبکه‌های اجتماعی گسترش می‌دهیم، اما تازه شروع کرده‌ایم به خلقِ نقشه‌هایی که ما را راهنمایی کنند. درحالی‌که زمانی‌که مشغول بررسی موضوعات متعارضِ حفاظت از حریم خصوصی و به‌نمایش‌درآوردن آنلاین زندگی‌هایمان هستیم، ممکن است زمان خوبی باشد برای اینکه در عاداتمان بازاندیشی کرده و پیام را از نو تنظیم کنیم، برای اینکه به کودکانمان اهمیت رضایت را بیاموزیم و آن‌ها را یاری کنیم تا شهروندان آنلاین باشرافت و تعامل‌کنندگانی مسئولیت‌پذیر باشند.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب را استیسی استاینبرگ نوشته است و در تاریخ ۳۱ جولای ۲۰۱۷ با عنوان «Parents’ social media habits are teaching children the wrong lessons» در وب‌سایت واشنگتن‌ پست منتشر شده است.
** استیسی استاینبرگ (Stacey Steinberg) استاد مهارت‌های حقوقی در دانشکدۀ حقوق لوین در دانشگاه فلوریدا است، او همچنین معاون مرکز کودکان و خانواده‌ها در این دانشگاه است و سابق بر این، وکیلِ بهزیستی کودکان بوده است.