رییس بانک مرکزی کشورمان دیروز در لابهلای اظهارات خود در مجلس اشارهای کوتاه به تاثیر لحظه به لحظه بازدید نرخ ارز و طلا در فضای مجازی به گران شدن آنها داشت، موضوعی که کارشناسان هم آن را رد نمیکنند و معتقدند که محاصره اخبار در فضای مجازی باعث شده تا زندگی مردم تبدیل به مستندی بعضا جعلی از تمامی اتفاقات کشور باشد. همه این مستندات هم ضروری نیستند و گاهی هم اوضاع به ضررمان تمام میشود.
بحث حصار اطلاعاتی چند سالیست که با ترویج فضای مجازی بین جامعهشناسان و حتی در یادداشتهای برخی از اصحاب رسانه به چشم میخورد، این مباحث به این مساله اشاره دارند که فضای آنلاین دسترسی به اطلاعات را سهل کرده ولی در چند زاویه نیز مشکلساز شده یکی بحث درگیر شدن بیشاز حد مردم با خبر و دیگری عدم تفکیک بین خبرهای راست و دروغ که به فقدان موضوع «راستیآزمایی» یا همان فکتچکینگ بین مردم برمیگردد. «مریم یوسفی» استاد اقتصاد دانشگاه این معضل را فقط مختص ایران نمیداند و از موج آن در همه جای جهان و جوامع پیشرفتهتر خبرمیدهد.
«طبیعتا تمام کشور به میدان فردوسی تهران دسترسی ندارند وعطش اطلاع از اوضاع بازار دلار در این دوران پرملتهب دیگر با تلفن و سوال کردن از آشنایان برطرف نمیشود. کانالهای اطلاعاتی و اخبار در تلگرام و یا سایتهای اعلام نرخ ارز در این مواقع روی بورس میافتند و متاسفانه برخی از صاحبان آنها از آب گلآلود ماهی میگیرند. این صید مخاطب در کانالهای پیامرسانها بیشتر دیده میشود و دروغهای کوچکی از سوی ادمینهای کانال به اشتراک گذاشته میشود که تاثیرات بزرگی روی مردم دارد.»
یوسفی حملات اطلاعاتی را مصادف با یورش مردم به سمت خرید و فروش دلار عنوان میکند و از مشاهده عینی خود در صرافیهای معتبر میگوید: «کمتر کسی با یکدیگر در حال گفتگو بودند بلکه همگی مشغول رصد آنلاین بودند. شعورهای اقتصادی نباید دست موج رسانهای بیفتد.»
او تاکید میکند که این صحبتها مساوی با مخالفت در زمینه پیامرسانها یا محدودیت دسترسی اطلاعات در فضای مجازی نیست بلکه فغان از فرهنگ استفاده از این ابزارهاست که مخاطب اصلی کاربران نیستند بلکه مدیران یا همان ادمینها هستند که مردم یا به بیانی بهتر همان کاربران را به بازی میگیرند: «این مدیران برخلاف تصور برخی افراد یا دولتمردانمان لزوما خارجنشین نیستند و در بین داخلیها هم دیده میشوند.»
این استاد دانشگاه بعد روانی این قضیه را نیز مهم میداند و از آن به سادگی عبور نمیکند. به گفته وی افرادی که با اضطراب در بازار پرالتهاب به دنبال قیمت نرخ ارز هستند با خواندن اخبارهای کذب و یا جوآمیز تصمیمهای ناگهانی میگیرند که عموما بدون مشورت با کارشناس زبده این کار صورت میگیرد:
«این اتفاقات زمانی رخ میدهد که رسانههای دیگر کمکاری میکنند و مردم به شبکههای اجتماعی روی میآورند، نمیخواهم وارد این بحث شوم که اساسا میتوان یک پیامرسان را یک رسانه نامید یا خیر ولی نمیتوان چشم را بر واقعیت بست و گفت چون ماهیت پیامرسان نباید اینچنین باشد پس اینچنین نیست! فعلا مخاطب میلیونی تلگرام بیشتر به اخبار رد و بدل شده این شبکه اعتماد دارند تا اخبار رسانههای ملی، شاید چون نحوه بیان خبر در این شبکه نوع جذابتری است.»
شوخیها و طنازیهایی که با ظرافت هرچه تمام در ارائه خبر به مخاطب در اخبار تزریق میشود، از عواملیست که یوسفی آن را بر تاثیرگذاری خبر موثر میداند. او علم اقتصاد را در بین آحاد جامعه یک موضوعی معرفی میکند که کمتر افرادی از آن آگاه هستند چرا که مسائل آن نسبتا پیچیدهتر از باقی علوم انسانیست:
«در اینستاگرام نیز هر فردی تحلیلهای اقتصادی خود را به مخاطبان خود عرضه میکند که فی نفسه اشکالی ندارد چرا که باید به اصل احترام به نظرات دیگران پایبند بود اما باید دانست که هر فردی لزوما متخصص در هرچیزی نیست و از آن مهمتر باید کاربران دنبالکننده این افراد آگاهی داشته باشند که به این نظریهپردازیها اعتماد نکنند که متاسفانه چنین نیست و فلان خواننده و مدل میشود الگوی اقتصادی مردم.»
به گفته رییس بانک مرکزی کشورمان تعطیلی ایام عید مصادف بوده با تعطیلی بازار و این اتفاقات پیرامون نرخ ارز عملا نشات گرفته از اطلاعات رد و بدل شده در فضای مجازی بوده که هیچگاه تعطیل نیستند. برخی کارشناسان معتقدند که شاید بتوان از این فضا در راستای بهبود اوضاع هم استفاده کرد و برخی باور دارند که کنترل این فضا عملا از دسترس خارج شده و باید فرهنگ استفاده آن به کاربران (چه مصرفکننده و چه ارائهکننده دیتا) آموزش داده شود.