جامعۀ مصرف گرا
تجاری سازیِ زندگی همهجا در حال گسترش است: از سلامتی و باروری بگیرید تا دغدغههای زیستمحیطی
تمایل مصرفکننده باید کمابیش به طریقۀ موفقیتآمیز مواجهه و یا فرار از ملال زندگی روزمره تفسیر شود. برای مثال، در مورد خرید کالاهای جدید، مصرفکننده با خرید کالاهای جدید، از پذیرفتن شیء شدن خود سر باز میزند و هر لحظۀ زندگیاش را تقویت و بازتقویت میکند و بدین ترتیب، روال هر روزۀ زندگیاش را نمیپذیرد. شاید این خواستۀ بنیادین فرامصرفکنندگی است که فرد در آن قادر است تجربۀ خود را از زمان احیا کند، و مانند ماجراجوییهای متهورانه، آن را با تجربههای بدیع جان تازه بخشد. از این پس، الزامی است که به فرامصرفکنندگی به عنوان شیوهای فکر کنیم که منجر میشود به حس جوانی، و یا شروع مجدد مبهم. فرامصرفکننده دیگر دغدغۀ منزلت ندارد بلکه در صدد احیاء مجدد زندگیاش است. به نحوی که از پذیرش زمانهای مرده سر باز میزند و تجربههای مداومِ نوین و عاطفی را از طریق کالاهای جدید خواستار است. او کسی است که تمام مدت رویایی شبیه به این مضمون را در سر میپروراند که: «سیمرغی عاطفی» از خاکستر برمیخیزد.