صفحه شخصی سید علی موسوی|فضای مجازی/ عملیات روانی|

۱۸۳ مطلب با موضوع «آسیب شناسی فضای مجازی» ثبت شده است

[عملیات روانی] مدیریت ادراک (Perception Management)

امروز پوشش رسانه‌ای جنگ در سوریه و بحران اوکراین کاملاً در راستای خطوط تبلیغات وزارت امور خارجه آمریکا پیش می‌رود. دیگر نیازی نیست که تیم‌های دیپلماسی عمومی دولت برای اعمال فشار بر سردبیران و بنگاه‌های خبری اعزام شوند. آنها از قبل تسلیم شده‌اند. امپراطوری رسانه‌ای روپرت مرداک بزرگتر از همیشه و کاملاً در اختیار نئومحافظه‌کاران است.


رابرت پری، خبرنگار و نویسنده آمریکایی در سایت کانسرتیوم نیوز به بررسی جنگ روانی دولت آمریکا علیه مردم این کشور پرداخته و می نویسد: در دهه 1980، دولت ریگان برای اولین بار برنامه مدیریت ادراک (Perception Management) را براه انداخت تا کاری کند که مردم آمریکا افتضاح جنگ ویتتنام را فراموش کرده و در هر زمانی آمادگی پذیرش مداخله این کشور را داشته باشند. اما این ساختار تبلیغاتی (پروپاگاندا) امروزه نیز وجود دارد و باعث شده است مردم آمریکا همچنان پذیرای جنگهای بی‌پایان باشند. 

برای آنکه بفهمید که چطور مردم آمریکا در دام جنگ‌های بی‌پایان و دشمنان شیطانی همیشه حاضر افتادند، بهتر است به جنگ ویتنام و اینکه چطور برخلاف انتظار نخبگان حاکم مردم علیه جنگ به‌پا خواستند نگاهی بیندازید. 

درحقیقت، مدیریت ادراک در زمان دولت ریگان شروع شد، اما پس از آن به سیاست عادی دولتهای بعدی از جمله دولت باراک اوباما تبدیل شد. این سیاست بدنبال آن نیست تا مردم آمریکا را بصورت صادقانه در جریان وقایعی که در سراسر دنیا  رخ می‌دهد قرار دهد، بلکه هدف این برنامه، مدیریت ادراک آنهاست. این مدیریت ادراک علیه روسیه و نقش این کشور در بحران اوکراین نیز اتفاق افتاده است.  اما، برعکس، در سوریه و کمک‌های آمریکا به نیروهای مخالف دولت حاکم بشکل دیگری نشان داده شده است. 


پیروزی مدیریت ادراک


ادامه مطلب...
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

دانستنی های سلفی


دانشگاه بیرمنگام تحقیقی را روی افرادی که تعداد قابل توجهی سلفی در فیس‌بوک‌شان منتشر کرده‌اند انجام داد و به این نتیجه رسید که این افراد از صمیمت کمتر و حمایت‌های اجتماعی پائین‌ترین برخوردارند. بنابراین وقتی شخص تنهاست نیاز دارد تا خود را نشان دهد و تأییدی هر چند مجازی از سوی مخاطبانی که شاید هرگز با آن‌ها ارتباط واقعی نداشته است دریافت کند.



تصویر سلفی چیست و چه کسانی سلفی می‌گیرند؟

چند وقتی است پدیده‌ای عمومی میان عوام و خواص جامعه جهانی رواج پیدا کرده است که در آن افراد از خود به تنهائی یا در جمع و یا با سوژه‌های مختلف عکس می‌گیرند و در فضای مجازی از طریق شبکه‌های مختلف اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. عکس‌هائی از این دست که به «سلفی» (خودگرفت) شهرت دارند ظاهرا گونه‌ای انتخابی است. سلفی هر چه متهورانه‌تر و بدیع‌تر باشد جذاب‌تر و اصطلاحا لایک‌خورتر است. علارغم گسترش روزافزون و پرشتاب این نوع از عکسبرداری[1]،‌ کمتر درباره چیستی و ماهیت، علل ذهنی و اجتماعی و روندهای کنونی و آتی آن تأمل شده است. در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا اندکی به درک واقعی این پدیده نزدیک شویم.


تاریخ سلفی

اطلاعاتی از تاریخ دقیق خلق سلفی وجود ندارد. آنچه مسلم است در گذشته‌های دور نیز این نوع عکس‌ها رواج داشته است و شاید تاریخی به قدمت اختراع دوربین عکاسی داشته باشد. گفته می‌شود که اولین عکس مدرن سلفی سال 1982 در منهتن آمریکا توسط فردی به اسم جوزف بایرون گرفته شده است. در این عکس پنج نفر از عکاسان کمپانی بایرون حضور دارند.[2]






با ورود به عصر اطلاعات و رواج ابزارهای مختلف عکاسی از جمله دوربین‌های دیجیتالی کم حجم و گوشی‌های همراه آمار این عکس‌ها افزایش یافت و ظهور شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز در افزایش ترغیب افراد به گرفتن سلفی نقش برجسته‌ای داشت. در ژوئن 2013 گزارش‌ شده است که 23 میلیون نفر از هشتگ[3] #selfie در شبکه اجتماعی اینستاگرام (شبکه تخصصی اشتراک گذاری عکس) استفاده کرده‌اند و اگر سایر هشتگ‌های مرتبط با سلفی و نیز زبان‌های مختلف دنیا را در نظر بگیریم این عدد فوق‌العاده بیشتر خواهد شد. هم اکنون این سبک از عکاسی بسیار پرطرفدار شده است و در گوشه و کنار دنیا اشخاص مختلف با نژادهای گوناگون، چهره‌های متفاوت و سبک‌های زندگی متفاوت‌تر مشغول سلفی گرفتن هستند. تحقیقی در انگلستان نشان می‌دهد ماهانه 1.9 بیلیون عکس در بریتانیا گرفته می‌شود، 328 میلیون از این عکس‌ها آنلاین به اشتراک گذاشته می‌شود و 30 درصد عکس‌هایی که انگلیسی‌های 18 تا 24 سال می‌گیرند از نوع سلفی است.[4]

بدون شک سلفی یکی از پرطرفدارترین ژانرهای عکاسی میان جوانان است و شواهد شبکه‌های اجتماعی خصوصا اینستاگرام موید این مطلب است. با در نظر گرفتن 10 هشتگ معروف در اینستاگرام متوجه می‌شویم که دو هشتگ به طور ضمنی به عکس‌های سلفی مربوط است و سومین هشتگ پرطرفدار یعنی #me مشخصا مربوط به این‌گونه پرطرفدار عکاسی است.[5]


انواع سلفی

سوژه اصلی در عکس‌های سلفی «خود» عکاس است. سلفی عکسی دقیقی نیست و واقعیت چهره فرد را منعکس نمی‌کند؛ زوایه عکاسی و نحوه نورپردازی مانع از آن می‌شود که عکس واقعیت چهره فرد را منعکس کند. معمولا سعی می‌شود تا عکس‌های سلفی از روبرو و پائین با بالا گرفته شود و اندکی زاویه به سر داده می‌شود تا عمق اثرگذاری عکس بالا رود. از این‌رو سلفی با خود حقیقی فرد فاصله دارد. غیر از عکس‌های سلفی تک نفره گاهی اتفاق می‌افتد که فرد در پی اهمیت دادن به سوژه‌ای غیر از خودش باشد و در موقعیت‌ها و شرایط مختلف زیستی، روانی، فرهنگی و اجتماعی عکاسی کند.


روندهای جاری و آتی سلفی‌ها بیانگر اهمیت یافتن عکس‌های «چند سوژه‌ای» است. این نوع از سلفی‌ها در شرایط و موقعیت‌های جدیدتر طرفداران بیشتری دارد. بنابراین شخص سعی می‌کند تا زمینه عکس‌هایش و سایر سوژه‌هایی که با آن‌ها عکس می‌گیرد هر چه منحصربه‌فردتر باشد. این منحصر به فرد بودن گاهی در لوکیشینی خاص نظیر بالای برجی بلند و گاهی در کنار شخص مشهوری مثل بازیگران و سیاسیون محقق می‌شود. این نوع از سلفی‌ها برای آن است تا مخاطبان شخص را فردی شجاع بدانند که توانسته در مرتفع‌ترین نقطه دنیا قرار بگیرد، یا فردی با نفوذ بدانند که توانسته با فلان شخصیت سیاسی عکس بگیرد، یا فردی خوشبخت بدانند که در کنار همسر و فرزندانش در شب جشن تولدش عکس گرفته، یا فردی خوش‌تیپ بدانند که آخرین برند پیراهنی را خریده است و یا ..... 

صنعت سلفی

"من اینجا مشتری‌های زیادی دارم که میخوان برای سایت‌های دوست‌یابی و همسریابی از خودشون عکس‌های سلفی بگیرن و باید بگم با این کار میزان موفقیت‌شان هم خیلی بالا می‌ره. در وهله اول چهره‌شان را جلا می‌دم و بعد با یک آرایش تر و تمیز که مناسب چهره اونهاست خطوط گونه و چال اطراف و خطر ابروها را برجسته و متمایز می‌کنم و ..." این‌ عبارات متعلق به رامنی گفنی است که شغل آرایشگری را در آمریکا دارد و با رشد بی سابقه سلفی کار و کاسبی وی هم رونق گرفته است. از این‌رو ظهور عکس‌های سلفی را نمی‌توان مستقل از صنعت لوازم آرایش و آرایشگری، گوشی‌های هوشمند، گردشگری و ... دانست. این صنایع قابلیت فراهم‌آوری امکانی جدید برای داشتن عکس‌های سلفی بدیع و زیباتر را به ارمغان می‌آورند.

احتمالا کسانی هستند که هزینه‌های سنگین سفرهای مختلف داخلی و خارجی را تحمل می‌کنند تا عکس‌های سلفی را برای دوستان واقعی و مجازی‌شان سوغات بیاورند؛ البته هیچ کدام‌شان احتمالا هیچ‌جا نگفته‌اند که برای گرفتن سلفی به اروپا سفر کرده‌اند، ولی شاید گرفتن عکس‌های سلفی گوشه ذهن‌شان قبل از سفر بوده است و احتمالا خودشان هم از این «انگیزه پنهان» بی‌خبر بوده‌اند. یا شاید میان دوستان‌مان کسانی بوده‌اند که برای عقب نماندن از عضویت در اینستاگرام هزینه خرید اسمارت فون را پرداخته‌اند، یا برخی برای داشتن تصاویر خودگرفت زیباتر لوازم آرایش خودشان را نو کرده‌اند و یا به سراغ آرایشگرانی مثل رامنی رفته‌اند. از اینرو سلفی خود ساخته و پرداخته صنایع مختلف است و روند رو به گسترش آن در رشد این صنایع موثر بوده است.

چرائی سلفی

دلایل ذهنی و اجتماعی مختلفی را می‌توان برای اقبال اشخاص به این ژانر عکسبرداری مطرح کرد. شاید کنکاش چیستی ماهیت این دلایل در عهده این نوشتار نباشد و صرفا بتوانیم به آن‌ها اشاره و اندکی درباره آن‌ها بحث کنیم. 

نخست آنکه کریستوفر لاک در کتاب «فرهنگ خودشیفتگی» در سال 1979 فرهنگ نارسیسیم (خودشیفتگی) را هر عملی می‌داند که شخص در راستای ارضا و به دست آوردن لذت درونی انجام می‌دهد. در روان‌شناسی، خودشیفتگی بیانگر عشق افراطی به خود و تاکید بر انگاشت‌‌های خود (self-imaginations) است. هاتکینز نیز هفت گناه کبیره خودشیفتگی را شامل وقاحت، تفکر رویاپردازانه، تکبر، حسادت، حق ویژه برای خود قائل بودن، بهره‌برداری از دیگران بدون در نظر داشتن احساسات و علایق آن‌ها و عدم آگاهی درباره حریم و مرزهای خود می‌داند.[6] افراد خودشیفته علاقه وافری به ابراز خود دارند؛ آن‌ها هیچ ترسی از ارائه انگاشت‌های خود ندارند. این دسته از افراد این حق را برای خود قائل‌اند که در هر جا و هر مکانی خود را بروز دهند و صدالبته که شبکه‌های اجتماعی عموما ابزار مناسبی در اختیار «خودشیفتگان» قرار می‌دهد.[7] سلفی ژانر مطلوب عکاسی برای خودشیفتگان است؛ گونه‌ای ارضای احساسات تا به این ترتیب و با لایک خوردن‌های فراوان لذت تائید شدن در شخص به وجود آید. البته که نارسیسیم ویژگی تماما مذمومی محسوب نمی‌شود و حداقلی از آن حتی مفید دانسته شده است. مثلا اندرو مورسیون در مقاله بنیان خودشیفتگی[8] میزان مفیدی از آن را در برقراری رابطه با دیگران مفید می‌داند و معتقد است از این طریق شخص فردیت خود را در نظر می‌گیرد.

دوم اینکه بدیهی است چرائی رواج سلفی را نمی‌توان صرفا در روان‌شناسی نارسیسیسم جستجو کرد. سال 2013 دانشگاه بیرمنگام تحقیقی را روی افرادی که تعداد قابل توجهی سلفی در فیس‌بوک‌شان منتشر کرده‌اند انجام داد و به این نتیجه رسید که این افراد از صمیمت کمتر و حمایت‌های اجتماعی پائین‌ترین برخوردارند. بنابراین وقتی شخص تنهاست نیاز دارد تا خود را نشان دهد و تائیدی هر چند مجازی از سوی مخاطبانی که شاید هرگز با آن‌ها ارتباط چهره به چهره نداشته است دریافت کند. این‌ افراد از این طریق حمایت دیگران را به سوی خود جلب و سعی می‌کنند اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند.


در گام سوم، امروزه نمی‌توان نقش بازار را نادیده گرفت و تاثیرگذاری آن بر حوزه‌های مختلف را انکار کرد. دسته‌ای از عکس‌های سلفی ارتباط مستقیمی با بازار و سود و منفعت مادی دارد. این عکس‌ها به دنبال مطرح کردن محصولی خاص در جامعه هستند؛ در این سلفی‌ها کمپانی‌ها و شرکت‌های مختلف تولیدی و خدماتی با استفاده از شخصیت‌های معروف نظیر بازیگران سینما محصولات خود را تبلیغ می‌کنند. در این عکس‌ها با استفاده از تکنیک تبلیغاتی همنشینی چنین القا می‌شود که محصول مورد تائید سلبریتی‌هاست. نقش بازار در این نوع عکس‌ها به این جا ختم نمی‌شود؛ استفاده از علاقه‌مندان عکاسی و فعالان شبکه‌های اجتماعی راه دیگر خلق عکس‌های سلفی برای خدمت به بازار محصولات است. بسیاری مواقع شرکت‌ها از عموم مصرف‌کنندگان می‌خواهند تا با محصولی سلفی بگیرند و احتمالا برنده مسابقه‌ای که به همین مناسبت ترتیب داده شده است باشند.[9] البته دست بازار در همین جا قطع نمی‌شود و زمانی که سخن از صنایع دیگری همچون پورن به میان بیاید قدرت بی‌بدیل بازار بیش از پیش خودنمائی می‌کند. در کنار رشد رو به گسترش سلفی‌های چند سوژه‌ای، نقش بازار در شکل‌گیری روندهای آتی این گونه از عکسبرداری قابل تامل خواهد بود. دلایل دیگری برای استفاده از ژانر سلفی نیز وجود دارد.

چهارم اینکه بخش اعظمی از عکس‌های خودگرفت را شاید نتوان در هیچ‌کدام از دلایل فوق گنجاند. این عکس‌ها برای عده‌ای در حکم «ثبت تاریخ» است. افراد در موقعیت‌های مختلف نه برای تائید خود بلکه به منظور ثبت لحظه‌ای خاص در زندگی‌شان به سلفی روی می‌آورند تا از این طریق آن را با دوستان واقعی فعال در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. در بین این اشخاص گرفتن تائید مخاطبان اهمیتی ندارد بلکه اولویت ثبت آن لحظه است. ظاهرا این افراد کسانی هستند که از مشکلات روانی رنج نمی‌برند، در پی حمایت مجازی نیستند و سود و نفع مادی هم نمی‌برند بلکه ارتباطات حقیقی مطلوبی دارند و خواهان گسترش این نوع از ارتباطات به دنیای مجازی (که حقیقتا گاهی تا فتح مرزهای دنیای واقعی نیز پیش رفته است) هستند. این‌ها فعالان دنیای مجازی هستند که جریان روزافزون رشد اینترنت، ارتباطات کامپیوتر واسط و اپلیکیشن‌های اسمارت فون آن‌ها را با خود همراه کرده است.



[3] هشتگ (Hashtag) نمادی (#) پیش‌وندی و از تگ‌های ابرداده برای جستجوی راحت‌تر در شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام، تویتر و گوگل‌پلاس است.

[6]Hotchkiss, Sandy & Masterson, James F. Why Is It Always About You?: The seven Deadly Sins of Narcissism (2003)

[7] Buffardi, L. E., & Campbell, W. K. (2008). Narcissism and social networking web sites.Personality and social psychology bulletin,34(10), 1303-1314.

[8]Morrison, Andrew. Shame: The Underside of Narcissism, The Analytic Press, 1997. ISBN 0-8816-280-5

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۲۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

اعتراضات با "فایر چت" بدون اینترنت

"فایر چت" از ترکیب سیگنال‌های بلوتوث و وای‌فای جهت اتصال به گوشی‌هایی استفاده می‌کند که این نرم‌افزار را اجرا کرده‌اند. ماه ژوئن و در پی قطع شدن اینترنت به‌دلیل ناآرامی‌ها، عراقی‌ها برای دانلود این برنامه هجوم آوردند. معترضان تایوانی و هنگ‌کنگی نیز به هنگام خرابی شبکه‌های وایرلس از این برنامه استفاده می‌کنند.


اخیراً "آلکسی ناوالنی" رهبر مخالفان دولت روسیه، در توییتر پیام‌هایی درباره نقض بازداشت خانگی‌اش منتشر کرد که باعث شد معترضان علیه دولت در این کشور به خیابان‌ها بریزند. توییتر مسلماً در این میان نقش مهمی داشت، اما قسمت اعظم ماجرا در برنامه موبایلی "فایر چت" در جریان بود. ناوالنی و حامیانش با استفاده از این برنامه اعتراضات را سازمان‌دهی می‌کردند.

ادامه مطلب...
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

نگاهی به عملکرد مرکز عالی ارتباطات استراتژیک ناتو

گرچه در این سال‌ها نهادهای مسئول بعضا به هشدارهای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ناتوی فرهنگی توجه نکردند، اما کشورهای غربی با قدرت این ابزار جدید استعماری خود را پیش بردند. این اتاق فکر که «مرکز عالی ارتباطات استراتژیک ناتو» NATO Strategic Communications Centre of Excellence نام دارد در شهر ریگا پایتخت کشور لتونی واقع شده و طی یک فرآیند چندماهه در سال 2014 تاسیس شد.

رهبر معظم انقلاب 8 سال پیش نسبت به اغراض پنهان تشکیل ناتوی فرهنگی از سوی کشورهای غربی هشدار دادند.

ایشان 18 آبان 1385 در دیدار با دانشگاهیان سمنان فرمودند: «گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که آمریکایی‌ها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می‌کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده‌اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سال‌هاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه زنجیره به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون - که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره‌ها و تلویزیون‌ها و رادیوها - در جهت مشخصی حرکت می‌کنند تا سررشته تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و روراست شده است.»

ادامه مطلب...
۱۱ دی ۹۳ ، ۰۱:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

جاسوسی از نوع ژنتیکی و سرقت ذخایر ژنتیکی ایرانیان

کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانک‌های ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. با احتساب این موضوع، گلشیفته فراهانی و سایرین در قالب کلیپ مذکور، دانسته یا نادانسته در مسیر دیپلماسی مشاهیر دستگاه سیاستگذار غرب حرکت کرده و به اسم «بیماران سرطانی» به تکمیل پروژه‌های بیوتروریستی غرب علیه ملت خود کمک می‌رسانند.

اخیرا در فضای شبکه‌های ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست می‌شود که در آن مجموعه‌ای از بازیگران از مردم تقاضا می‌کنند با کمک چند گوش‌پاک‌کن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونه‌ای از سلول‌های دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند. در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونه‌های ایرانی در بانک جهانی ژن یاد می‌شود و این موضوع با این برچسب که ایرانی‌ها علاقه‌ای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح می‌شود. حرف اصلی کلیپ یادشده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس «بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان» و مجموعه بانک‌های ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان می‌شود.

اما اصل ماجرا چیست؟ سال‌هاست مجموعه‌ای از کشورهای پیشرفته، در قالب «ژن بانک» به جمع‌آوری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی ملت‌ها و کشورهای مختلف مشغول هستند اما در کشورهای توسعه‌یافته به واسطه قوانین «حقوقی و اخلاقی»، صیانت از اطلاعات زیستی و ژنتیکی از اهمیتی فوق‌العاده و استراتژیک برخوردار است چرا که با دزدی اطلاعات بومی و ملی دیگران می‌توان مهندسی نسل‌ها را در دست گرفت.

سال ۱۳۸۶ یکی از سرداران نظامی در حاشیه سمینار بمب‌های شیمیایی علیه ایران گفت: «آمریکا با کمک اسرائیل درصدد تشکیل بانک ژنتیکی و مولکولی اقوام و ملیت‌های جهان برای ساخت سلاح‌هایی غیرمتعارف است. این کار با اهداف انساندوستانه انجام نمی‌شود بلکه آنها دنبال ساخت سلاحی هستند که بتوانند هنگام به‌کارگیری در یک محدوده جغرافیایی، اقوام خاصی که در آن منطقه زندگی می‌کنند را از بین ببرند».

سال ۲۰۰۱ انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده ۹۰ درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند. در سال ۲۰۰۹ همین مرکز موفق شد با یک تست ۵۰۰۰ دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماری‌ها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی «دهنده» را مشخص کند. فرضا براساس همین تست بود که آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس آمریکایی متوجه شد به احتمال ۹۶ درصد تا چند سال آینده به سرطان مبتلا خواهد شد و مسیرهای درمانی را از چند سال قبل‌تر آغاز کرد. این بخش مثبت پرونده رشد علم بیوژنتیک است و طبیعتا هیچ حاکمیتی به صورت رایگان چنین پیشرفت قابل توجهی را در اختیار دیگران قرار نخواهد داد! 

اما بخش هولناک ماجرا آنجاست که بدانیم دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به بانک‌های نمونه‌های ژنتیکی و زیستی جوامع «هدف» می‌توانند با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی حریف، اقدام به دستکاری تروریستی بی‌سر و صدای اجتماعات و محیط زیست آنها کنند. خصوصیت این بمباران هوشمند این است که فرضا در سرزمین به‌هم تنیده و هم‌مرزی که در آن صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها به صورت مختلط در آن زیست می‌کنند با تمرکز بر تغییرات ژنتیکی جوامع می‌توان با آلوده‌سازی خاک و آب و دام تنها به اهداف دارای نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاص صدمه وارد کرد. این پیشرفت تسلیحاتی نسبت به دوره‌ای که با انفجار «بمب اتم» کل موجودات ساکن در یک منطقه نابود می‌شدند، حقیقتا بسیار مهم ارزیابی می‌شود.

اکنون سال‌هاست در کشور ما مانور مبارزه با «حملات بیوتروریستی» برگزار می‌شود اما به واسطه ضعف شدید «آزمایشگاه‌های بیوزیستی و بیوژنتیکی» از توان اندکی برای شناسایی دستکاری‌های احتمالی تعبیه شده در خوراک و محیط زیست کشورمان برخوردار هستیم.

فرضا پس از اهتمام نظام به موضوع حیاتی و استراتژیک «افزایش نرخ رشد جمعیت» برخلاف میل سازمان‌های بین‌المللی، واضح است که دشمنان جامعه ایرانی بیکار نخواهند نشست. با احتساب چنین موارد بدیهی، آمار بی‌نظیر میزان ناباروری و نازایی ۲۰ درصدی ایرانی‌ها در شرایطی که این نرخ در کشورهای منطقه و سایر جوامع بشری در حد ۱۰ درصد است، بسیار مهم می‌شود. 

کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانک‌های ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. با احتساب این موضوع، گلشیفته فراهانی و سایرین در قالب کلیپ مذکور، دانسته یا نادانسته در مسیر دیپلماسی مشاهیر دستگاه سیاستگذار غرب حرکت کرده و به اسم «بیماران سرطانی» به تکمیل پروژه‌های بیوتروریستی غرب علیه ملت خود کمک می‌رسانند. 

بیان این نکته ضروری است که با سلول‌های پوششی دهان و نمونه آب دهان جذب شده در سوآپ (گوش‌پاک‌کن) ارسالی به در منازل ایرانی‌ها، هیچ بیمار سرطانی را نمی‌توان نجات داد و این موضوع دروغی بزرگ است! بلکه با این نمونه‌ها به سادگی و با صرف هزینه حداقلی امکان دستیابی به نقشه ژنتیکی ملت برای «دیگران» فراهم می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت ما با به اشتراک‌گذاری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی «رمز کارت‌های بانکی و حیاتی» خود را بدون توجه به عواقب آن به «دزدان» پیشکش می‌کنیم.

آیا هیچ یک از شما حاضر هستید فرضا پسورد اکانت فیس‌بوک خود را به دیگری بدهید!؟ اهمیت نمونه خون یا سلول‌های شما هزاران برابر بیشتر از رمز ورود به شبکه‌های اجتماعی است! این نمونه‌ها بر تمام جنبه‌های زندگی ما تاثیر مستقیم دارد؛ از کشاورزی گرفته تا سلامت نسل آینده و تعیین نتیجه جنگ‌های فرضی منطقه‌ای!.

با توجه به اینکه پیشگیری از وقوع حملات بیوتروریستی با استفاده از راهکارهای اطلاعاتی بسیار آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر از مقابله با تبعات آن است. گاه استفاده از یک عامل با مخاطرات بیوتروریسمی یا ابزار گسترش بیوتروریسم ممکن است به‌قدری سریع فراگیر شود که امکان مهار آن غیرممکن شده و صدمات و تلفات به بار آمده، غیرقابل پیش‌بینی و غافلگیرکننده باشد. 

در برخی از حملات بیوتروریستی نیز عاملان آن – که بیشتر از مخالفین داخلی حکومت هستند- نه به قصد وارد کردن صدمات انسانی و خسارت‌های اقتصادی، بلکه به منظور به چالش کشیدن اشراف سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و به رخ کشیدن ضعف آنها در پیشگیری و کشف این تهدیدات دست به چنین اقداماتی می‌زنند. 

حال آنکه در جوامع پیشرفته، اطلاعات ژنتیکی تک‌تک افراد مشمول «حق مالکیت قانونی» استو در حیطه «حریم خصوصی امنیتی» دارای «ارزش اقتصادی» طبقه‌بندی می‌شود. برای «حمایت قانونی» از اطلاعات ژنتیکی و زیستی ایرانیان اتخاذ رویکرد‌های ساختاری و نظامات اداری و عملیاتی ویژه‌ای در کنار هوشمندی بیش از پیش دستگاه‌های اطلاعاتی ضروری است.
۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

بررسی کمپین ضد رژیم صهیونیستی (وحشت اسرائیل)

گسترش این کمپین در فضای مجازی ایران آنچنان بوده که تحلیلگران غربی را به اشتباه انداخته که حتما دولت و نظام ایران، پشتیبان چنین کمپینی هستند که توانسته تا این حد جای خود را میان افراد و جوانان مسلمان باز کند.
گسترش موج ضد صهیونیستی در میان کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی خصوصا جوانان و دانشجویان، مورد توجه رسانه‌های غربی قرار گرفته است. این موج که توسط گروه‌های خودجوش مردمی ایجادشده، در روزهای اخیر آنچنان فراگیر شده که تحلیلگران غربی را به اشتباه انداخته که حتما دولت و نظام ایران، پشتیبان چنین کمپینی هستند و از این جهت دچار اشتباه محاسباتی شدند.

سایت آمریکایی فری‌بیکن در این باره نوشته است: نظام ایران یک کمپین سراسری در شبکه‌های اجتماعی با عنوان «من عاشق جنگ با اسرائیل [رژیم صهیونیستی] هستم» به راه انداخته که هدف از آن ترغیب کودکان، نوجوانان و کاربران اینترنتی برای ارسال تصاویر خودشان با پیام‌های حاوی ابراز تنفر از رژیم صهیونیستی است. این جنبش طی روزهای اخیر در توییتر، اینستاگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی رو به گسترش نهاده است.

گسترش موج ضد صهیونیستی در میان کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی

ادامه مطلب...
۲۷ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

"عملیات ساطور" سپاه هراسی

شبکه فاکس‌نیوز در ادامه برنامه‌های ایران‌هراسانه خود به نقل از شرکت امنیت سایبری سایلنس آمریکا ادعا کرد که شرکت‌های دولتی و خصوصی آمریکایی در خطر فزاینده حملات دسته‌جمعی و هماهنگ هکرهای ایرانی قرار دارند.

شرکت سایلنس مدعی شده است که هکرهای ایرانی حملات خود به شبکه‌های کامپیوتری سازمان‌های دولتی و شرکت‌های بزرگ انرژی، حمل و نقل و زیرساخت‌های آمریکا را افزایش داده‌اند.

در ماه ژانویه گذشته، جیمز کلاپر، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در گزارشی مدعی شده بود:

"توسعه توانمندی جاسوسی‌ها و یا حملات سایبری توسط ایران ممکن است برای تحریک یا بی‌ثبات سازی آمریکا و یا متحدین آن مورد استفاده قرار گیرد."


 

 

اخیراً مسائلی درباره حملات سایبری ایران و تهدید بالقوه آن برای آژانس‌های دولتی و امنیتی آمریکایی مطرح شده و گزارشی با عنوان "عملیات ساطور" نیز در این زمینه توسط شرکت امنیت سایبری "سایلنس" منتشر شده است. در این گزارش آمده است:

"یک قدرت جهانی جدید در حوزه سایبر پدید آمده است، قدرتی که هنوز نیامده، برخی از حیاتی‌ترین زیرساخت‌های جهان را هدف قرار داده است."

حمله سایبری ایران به زیرساخت‌های آمریکا
"جان میلر" معاون بخش استراتژی شرکت "سایلنس"

در این گزارش همچنین آمده است: گزارش "عملیات ساطور" تلاش یک گروه هماهنگ و مصمم را برای اخلال در امنیت حداقل 50 شرکت در 15 حوزه صنعتی و در 16 کشور جهان را تشریح می‌کند. گزارش ما پرده از تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و روش‌های مورد استفاده در کمپینی برمی‌دارد که هنوز هم ادامه دارد." گزارش شرکت سایلنس، این حملات سایبری را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت می‌دهد.

 

 

 

 شبکه فاکس در خصوص گزارش "ساطور" و محتوای آن با "جان میلر" معاون بخش استراتژی شرکت سایلنس گفتگویی کرده که متن این مصاحبه به شرح زیر است:

حمله سایبری ایران به زیرساخت‌های آمریکا
در قسمتی از گزارش، نشان سپاه پاسداران ایران با نشان عملیات ساطور مقایسه شده است

 

ادامه مطلب...
۱۸ آذر ۹۳ ، ۰۱:۴۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی موسوی

عملیات روانی ضد شیعه از عاشورا تا سانسور اربعین

از ابتدای قرن حاضر با وقوع حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نسبت دادن هر اقدام تروریستی در هر نقطه از جهان به مسلمانان، به امری عادی تبدیل شده است. این شگرد اسلام‌هراسانه، با چنان جدیت و هماهنگی‌ای از سوی رسانه‌های غرب پیگیری شده که دیگر کسی اعم از مسلمان یا غیرمسلمان، تعجب نمی‌کند وقتی تروریست‌های مسلح و جنایتکار فوراً “اسلامگراها”، “مسلمانان افراطی”، “جهادگران اسلام” و… خطاب می‌شوند.

پروپاگاندای رسانه‌ای از هیچ اقدامی برای بدنام کردن مسلمانان و القای رعب و وحشت از این دین آسمانی فروگذار نکرده است. در دو سه سال‌ اخیر که گروه تروریستی “داعش” به عامل وحشت در سراسر دنیا شناخته می‌شود، با وجود اینکه تمام فِرق اسلامی افراطیون را تکفیر کرده‌اند، باز هم با سوءاستفاده از نفرت و وحشت عمومی، شاهدیم که حتی در برخی رسانه‌ها نام “دولت اسلامی” بدون گیومه استفاده می‌شود.
*** جنگ رسانه‌ای در مناسبت‌های مذهبی
 در ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)  قرن‌هاست که در این ایام پیروان آن حضرت در اقسی‌نقاط جهان به ماتم و سوگواری می‌پردازند. هر سال در همین ایام، موج شدید ضدّ تبلیغاتی علیه تشیع، بازتاب مراسم عزاداری عاشورا در فضای مجازی را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد.
این موج ضدّ تبلیغاتی و به طور کلی نحوه اطلاع‌رسانی در یاهو، موتور جستجوی گوگل، خبرگزاری‌ها و مطبوعات غربی که امر تازه‌ای مختص به امسال هم نیست، دو دلیل اصلی ممکن است داشته باشد:
• ادعای بازتاب رسانه‌ای و نمایش بی‌طرفانۀ وقایع؟!
اگر خبرنگاران و اصحاب رسانه‌های غربی، دلیلشان برای نمایش این همه خشونت را شغل خود عنوان کنند، خودشان بی‌طرفی و صداقت در انعکاس خبر در این انجام وظیفه‌شان را به سخره گرفته‌اند؛ چراکه مراسم عظیم دهه اول محرم، حتی عکاسی از قمه‌زنی کودکان در دورافتاده‌ترین محلات پاکستان را شامل می‌شود، ولی به طور مثال اجتماع پرشور عزاداران حسینی در بزرگ‌ترین شهرهای ایران را در بر نمی‌گیرد.
اندیشمندان و محققان بسیاری هر ساله در مدح قیام عاشورا و ستایش ظلم‌ناپذیری فرزند آخرین پیامبر الهی صلوات الله علیه و آله، قلم‌فرسایی کرده‌اند که هیچ کدام، نه در این ایام و نه در سایر مواقع، آن طور که باید و شاید مورد توجه خبرنگاران قرار نمی‌گیرد.
• معرفی مکتب تشیع همراه با وحشت و خشونت
امسال از آغازین ساعات روز عاشورا صفحه نخست سایت یاهو مملوء از تصاویر دلخراشی مربوط به قمه‌زنی و زنجیر تیغ‌زنی در عراق بود.
لنزهایی که روز عاشورا بر روی
ادامه مطلب...
۱۵ آذر ۹۳ ، ۰۰:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی موسوی

تحلیل روانی از انتشار تصاویر سردار ایرانی در عراق

انتشار تصاویر سردار ایرانی، حاج قاسم سلیمانی در عراق، بسیاری از تحلیلگران، در چرایی ظهور علنی سپاه قدس ایران در عراق و پیام‌هایی که از ورای این به طرف‌های مختلف ارسال می‌شود توجه کرده‌اند. پایگاه تحلیلی آمریکایی المانیتور طی مقاله ای به این موضوع پرداخته است.

المانیتور می‌نویسد:

[سردار] قاسم سلیمانی در ماههای اخیر از یک مرد مرموز و پشت پرده به فردی تبدیل شده که پس از هر پیروزی عراقی‌ها در جنگ با داعش تصاویر وی نیز منتشر می‌شود و وی دیگر یک مرد در سایه نیست.
قاسم سلیمانی پس از سقوط موصل به دست داعش در ژوئیه گذشته، به طور علنی در رسانه‌ها ظاهر شد و بنا به گفته منابع عراقی در مسیر سیاسی و نظامی مبارزه با داعش نقش جدی دارد که کسی نمی‌تواند منکر آن شود و سلیمانی عامدانه اجازه انتشار تصاویر خود را می‌دهد که گاهی در این تصاویر با گروههای شیعی است و گاهی نیز در کنار فرماندهان پیشمرگه کرد ایستاده است.

ادامه مطلب...
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی

زندانی از جنس عملیات روانی


((«« زندانی از جنس عملیات روانی  »»))

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. 

در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...



اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود. 

عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
اما زندانیان فرار نمیکردند

بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.

آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:


در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.

— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

— با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.


و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

نتیجه :

اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.

این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
دلار گران شده ...
طلا گران شده ...
کار نیست ... 
مدرسه ای آتش گرفت ... 
دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند... 
زورگیری در ملاءعام...


این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است. ...
ما ایرانیها هیچی نیستیم! ... 
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! ... 
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!... 
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! ...


توی همین واتساپ چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.


اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را ! ...

بزرگان علمی٬ هنری٬ ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.

این همان جنگ نرم است.

تهاجم فرهنگی فقط از طریق بی حجابی و فیلمهای خراب نیست.

این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟
این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، (((احترام))) بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.

شاید اینگونه راهی برای گریز از زندانی که از طریق رسانه ها برایمان ایجاد شده است ،بیابیم.

۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی موسوی