دروغ اگر دروغ باشد، فوراً در کنج ذهن شنونده جا خوش میکند. پس از چند لحظه، چند روز، یا حتی چند سال، نوبت به این میرسد که فرد بیچاره ترمزدستی را بکشد و دربارۀ درستی باور خود کمی بیندیشد. روانشناسانِ بسیاری در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدهاند که احتمال این توقف و اندیشیدن خیلی کم است. کافی است دروغی بشنویم و رسانهها هم چندبار در گوشمان زمزمهاش کنند تا درعمل تمام راههای نجات از آن دروغ بر رویمان بسته شود.
طی دههها، پژوهشگران با ماهیت دروغ دستوپنجه نرم کردهاند: چگونه به وجود میآید؟ چه تأثیری بر مغزمان میگذارد؟ آیا میتوانیم با آن مبارزه کنیم؟ پاسخ این سؤالات چندان امیدوارکننده نیست. مبارزه با دروغها طاقتفرساست. دروغها اثراتی مخرب دارند و شاید بدتر از همه اینکه اگر محتوایشان در تلقی مردم از خودشان بهخوبی طنینانداز شود، اصلاح آنها تقریباً غیرممکن خواهد بود.